عباسعلی در دومین روز از آبانماه سال 1337 در روستای یساقی بدنیا آمد. پدرش محمد و مادرش زر بی بی فراهی هر دو از خانواده ای مستضعف و محروم بودند. عباسعلی مانند گلی از میان خارهای سخت فقر رشد و نمو کرد...
نوید شاهد گلستان؛ خاک باید به خود ببالد که انوار قدسیه خداوند برآن تابیده است ومگر انوار قدسیه خداوند کسی غیر از شهید است.

مروری بر حیات طیبه شهید «عباسعلی فراهی»؛+عکس

از تولد تا شهادت

عباسعلی در دومین روز از آبانماه سال 1337 در روستای یساقی بدنیا آمد. پدرش محمد و مادرش زر بی بی فراهی هر دو از خانواده ای مستضعف و محروم بودند. عباسعلی مانند گلی از میان خارهای سخت فقر رشد و نمو کرد.
و سختیها و بحرانهای زندگی را با صبر و استقامت پشت سر گذاشت. در دوران کودکی اش پسری بازیگوش و دوست داشتنی بود. علاقه ی وافری به درس خواندن داشت. دوران ابتدایی را در مدرسه غزالی مشغول به تحصیل شد و در همانجا به پایان رساند.
در همان زمان بود که پدر زحمتکش و ایثارگرش را از دست داد، پدری که پس از سالها رنج و دوری از وطن دار فانی را وداع گفت و مسئولیت فرزندش را به عهده همسرش گذاشت.
مادرش بار سنگین زندگی را بر دوش کشید، تا فرزندانش درس بخوانند و در رفاه زندگی کنند. عباسعلی اوضاع تحصیلی خوبی داشت. و بعد از به پایان رساندن دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی شهرستان بندرترکمن شد و دوران دبیرستان را در مدرسه ذبیحی شهرستان گرگان درس خواند.
سالهای پایانی تحصیلاتش بود که تظاهرات علیه رژیم منحوس پهلوی به اوج رسید و عباسعلی که در آن زمان جوانی عاقل و بالغ بود با اندیشه ای بلند به صف تظاهرات کنندگان پیوست.
سال 1359 از دبیرستان مسیح اله ذبیحی موفق به اخذ مدرک دیپلم شد و پس از آن به علت علاقه ی شدیدی که به انقلاب داشت وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بندرترکمن شد.
پسری مهربان و خونگرم بود با اینکه اوضاع مالی خانواده اش بهبود یافته بود ولی همیشه با یک تکه نان به مدرسه می رفت تا بقیه بچه ها احساس فقر و تنگدستی نکنند.
کودکان را خیلی دوست داشت و مسایل دینی و مذهبی را به آنها آموزش می داد. علاقه ی زیادی به خواندن نهج البلاغه و قرآن مجید داشت. بیشتر وقتش را در مساجد می گذراند. همیشه در نماز جماعت شرکت داشت و تا جایی که می توانست نماز اول وقتش ترک نمی شد.
و بعد از نماز مدتی طولانی را به نیایش و راز و نیاز مشغول می شد. گاهی به همراه دوستانش ورزش می کرد. به خصوص به ورزش والیبال خیلی علاقه داشت.
پسری ورزشکار و پهلوان بود و همیشه به بزرگترها و خواهر و برادرانش احترام می گذاشت. بعد از مدتی عضو سپاه بندرترکمن شد به همراه دوستانش جهت نبرد با کفر جهانی وارد جبهه ها حق علیه باطل گردید.
جنگیدن و رفتن به جبهه و دفاع از ناموس و شرف و مسلمانان را وظیفه ای شرعی می دانست. هنگام اعزامش مصادف شده بود با ماه محرم و ایام سوگواری امام حسین(ع) .
زمانی که در جبهه بود سعی می کرد به جای دوستانش انجام وظیفه کند تا آنها به مرخصی بروند و در کنار خانواده و فرزندانشان باشند.
پس از اتمام مأموریتش در آنجا وارد نهضت سوادآموزی کردکوی شد و در از آنجایی که از خدمت سربازی معاف شده بود. دوباره به خدمت فراخوانده شد و این وظیفه را از جان و دل پذیرا شد و پس از طی دوره آموزشی در تهران برای بار دوم روانه جبهه شد و در حالی که تازه یک ماه از خدمتش گذشته بود.
در دوازدهمین روز از آذر ماه سال 1360 در منطقه بستان جهت آزادسازی کشورش دواطلبانه رفتن روی مین جهت شکستن خط مقدم شد و به همراه دوستان رزمنده اش به درجه شهادت نائل آمد و با خون سرخش فتح پیروزی عملیات بستان را امضا کرد.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده