شهدای مهرماه
مادرم به مادران بگو كه شهيد پرور شوند و دامن پاك دارند تا فرزندانى پاك و افتخار آفرين بيارى خدا گسيل دارند.


نام شهید : عبدعلى

نام پدر : عليشاد

تاریخ تولد : 1343

محل تولد : روستای لیر کک

تاریخ شهادت : 66/7/21

محل شهادت : سردشت

زیارتگاه : روستای لیرکک

وصيت‌نامه

من راهم را انتخاب كرده ام و از كشته شدن در راه هدف مقدسى كه دارم هراسى به دل راه نخواهم داد راه من راه مسلمانان صدر اسلام و راه اصحاب حسينى است انسان بايد هدف داشته باشد چون همه موجودات به سوى هدف مشخصى در حركتند نبايد بى هدف از دنيا برويم . هدف ما الله است وراه و رسم زندگى را بر طبق دستوراتى كه بوسيله پيغمبران براى ما فرستاده استوار كنيم حسين جنگيدو كشته شد و مرگ با عزت را به زندگى ذلت ترجيح داد كه فرمود لا ارى الموت الاسعاده .

دست از روحانيت و اماممان بر نداريد كه اين روحانيت بود كه اسلام را زنده نگه داشت اگر اسلام دست آن ملى گرايان خاك پرست بود تا بحال از بين رفته بود و هيچ اثرى از آن نبود بله بايد به نداى حسين پاسخ دهيم . امام حسين (ع) در روز عاشورا فرياد برآورد كه هل من ناصر ينصرنى آيا كسى هست كه مرا يارى كند مگر او نمى دانست كه در ميان كفار كسى نيست تا به او كمك كند پس براى چه اين سخن را بر زبان آورد اين سخن را صرفا بخاطر آن زمان به زبان نياورده بلكه براى ما كه در اين قرن زندگى مى كنيم و براى همه اعصار و قرون و همه مردم به زبان آورده كه بعد از من كسى هست كه دين خدا را يارى كند پس خاطب ما هستيم و بايد به نداى حسين حسين آموزگار آزادى و عدالت و مظهر حق و حقيقت پاسخ مثبت دهيم و بگوئيم يا جسين لبيك لبيك كه شنيديم و براى پشتيبانى تو ودين و زمينه فراهم كردن براى ظهور حضرت مهدى (عج) بر خواستيم در عاشوراها مى گفتيم اى جسين اى كاش ما هم در كربلا بوديم و از تو پشتيبانى مى كرديم به يارى تو مى آمديم و در مقابل يزيد مى ايستاديم . حالا هم حسين است و هم كربلا و هم مبارزه بايد آنچه را كه شعارش را مى داديم عمل كنيم بايد نشان دهيم كه به حسين علاقه داريم بايد نشان دهيم كه سرباز امام زمان هستيم بايد نشان دهيم كه مقلد روح الله هستيم بايد ثابت كنيم كه پيروان راستين مكتب اسلام هستيم پيرو مكتب بودن تنها نماز خواندن و روزه گرفتن نيست ما نمى گوئيم كه اينها را انجام ندهيم بلكه بايد صددرصد انجام داده ولى دركنار آن مبارزه باشد مبارزه با ملتى بى تفاوتى است كه مثلا من بگويم به من چه و ديگرى بگويد به من چه هركسى به‌عمل خودش نه اين درست نيست . بايد در جامعه امر به معروف و نهى از منكر باشد يك وظيفه است انسان اگر دشمن درون را كشت دشمن خارجى كارى از پيش نمى برد انسان مسلمان بايد تا زنده هست تلاش و كوشش كند و گرنه مى گندد به مصداق اين شعر كه مى گويد .

ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم

موجيم كه آسودگى ما عدم ماست

انسان مسلمان هميشه در تلاش و كوشش است در هر مكان و هر زمانى كه باشد برايش فرقى نمى كند از همه مسلمين خواهران و برادران مى خواهم هركارى را كه انجام مى دهيد هر سخنى كه مى گوييد و حتى راه رفتن شما براى خدا باشد نفاق - دروغ - غيبت و حسادت را از خود دور كنيم و برادروار زندگى كنيد من اين چند جمله وصيت نامه را در دانشگاه جبهه نوشتنم باز تكرار مى كنم هر خطائى و هر لغزشى كه از من ديديد به پاى مكتبم نگذاريد و مرا ببخشيد و برايم دعا كنيد تا در اين راهى كه قدم نهاده ام در پيش حسين بن على (ع) سربلند باشم و از شما مسلمانان مى خواهم كه امام را تنها نگذاريد و امام‌و اسلام و رزمندگان را دعا كنيد در نمازهاى جماعت شركت كنيد و در نمازهاى شب براى طولانى تر شدن عمر امام و ياران وفادار امام دعا كنيد تا اين انقلاب اسلامى را به حضرت مهدى (عج) تحويل دهيم .( چرا از شهادت مى ترسيد ؟ مگر كودكى را سراغ داريد كه از پستان مادرش بترسد از امام حسين (ع) )

پدر - مادر - خواهر - برادر بگوئيد كه اى مردم مسلمانان بخود آئيد و دشمن را بشناسيد و بدانيد گرچه گروه گروه شده اند ولى همه يك هدف دارند و آن نابودى اسلام است و بدانيد كه بقاى قرآن و اسلام و حكومت الله بخون شهيدان است مادرم به جوانان بگو شهادت افتخار مردان است و از شهادت نهراسيد كه مرگ سرخ به از زندگى ننگين است وتو اى جوان بكوش كه از اسارت دنيا برهى و انگار پاسدار قران و يار الله و مدافع حق باشى اما تو پدرم به پدران بگو كه فرزندانى على گونه تربيت كنند و تنها به فكر زندگى چند روزه فرزندانتان نباشيد كه‌چه زودگذر است مادرم به مادران بگو كه شهيد پرور شوند و دامن پاك دارند تا فرزندانى پاك و افتخار آفرين بيارى خدا گسيل دارند و اى خواهرم به دختران بگو كه پاسدار عفت باش و بگو كه زينب گونه عمل كنيد . و تو اى برادرم پيام همه براردان شهيد را به گوش جهانيان برسان . چرا كه وظيفه تو سخت سنگين است . مادرم هديه اى ندارم تقديمت كنم جز يك چيز آنهم گلدسته اى از اجساد جوانان كه تا چند روز پيش داراى اندامى زيبا چون شمشاد و صورتى نيكو مانند پنجه آفتاب و چشمانى چون دو ستاره صبحگاهى بودند و بايد من هم به آنها بپيوندم . گاهى به ياد شبهايى مى افتم كه تو تا سحرگاه بر بالاى سرم بيدار بودى و برايم قصه ميگفتى . قصه حق . اما در اينجا قصه تجلى حق است پدر و مادر عزيزم مى دانم كه حق زيادى به گردن من دايرد انتظار آن دارم كه مرا ببخشيد . برادرانم و خواهرانم و عموهايم و دائى هايم و خورزومارهايم ديگر با شما خداحافظى مى كنم زيرا لحظه هاى آخر فرا رسيده وانتظار دارم كه مرا حلال كنيد و اگر كار بدى از من سرزده مرا ببخشيد از تمامى دوستان و آشنايان و همشهريهايم مى خواهم كه مرا ببخشند .

اما تو پدرم شبهاى جمعه بر سر قبر من بيائيد و يادى از من كنيد و از تمامى اهالى ليركك خداحافظى و حلاليت مى طلبم و همگى شما را به خداى بزرگ مى سپارم و از كليه نوجوانان و جوانان ليركك مى خواهم كه راه شهيدان را ادامه دهند و امام عزيز را تنها نگذارند و گوش به فرمان ا مام عزيزمان باشند و نگذارند خون شهداء پايمال شود .

والسلام

منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده