پنجشنبه, ۲۶ شهريور ۱۳۸۸ ساعت ۰۶:۰۵

چون مي خواست زودتر به جبهه بازگردد، يك هفته مراسم سالگرد شهادت برادرش داود را جلو انداختيم تا در اين مراسم، احمد هم حضور داشته باشد. بعد از مراسم وقتي مي خواستيم وسايل تزيين مراسم را جمع كنيم احمد با حالت جدي رو به ما كرد و گفت: « لازم نيست جمع كنيد به همين زودي باز هم احتياجتان مي شود.» بعد رفتيم سر مزار داود، احمد با ناله مي گفت: « داود جان قرار بود فراق ما يكسال طول نكشد. نمي دانم كجاي كارم اشكال دارد.» اين را گفت و رفت. شش روز بعد بود كه خبر شهادت ايشان را دريافت كرديم و در واقع او به قول خود وفا كرد و يكسال از فراق برادر نگذشته، از ميان ما پر كشيد و نزد داود رفت.

(پدر شهيد ، شهيد احمد آجرلو)
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده