خاطرات کوتاه به روایت مادر شهید سجاد طاهرنیا (3)
نوید شاهد - مادر شهید مدافع حرم "سجاد طاهرنیا" یادآور شد: یک شب خواب دیدم که در کنار آقا سجاد هستم و کودکان زیادی در اطرافش هستند، ازش پرسیدم: سجاد جان داری چی کار می‌کنی گفت: دارم به بچه‌ها گل هدیه می دهم. گفتم خب به من هم بده، گفت: نه گل شما فرق دارد باید بروم از جایی دیگر بچینم. در این حال، جوانی زیبارو و درشت هیکل، با آغوشی پر از گل به ما نزدیک شد. گفتم :سجاد این جوان زیبا کیست؟ گفت: چطور نمی‌شناسی او همانی است که هرروز می‌رفتی سر مزارش و می‌خواستی که به من بگوید که به خوابت بیایم. در ادامه بمناسبت شهادت شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا خاطراتی از مادر این شهید بزگوار را می خوانید.
این جوان زیبا کیست؟

به گزارش نویدشاهدگیلان؛ پای حرف‌های مادرانه‌ شهید طاهرنیا که بنشینی از درد فراق می گویند: بعد شهادت سجاد خیلی دلتنگش بودم. هرشب به امید آمدن به خوابم، می‌خوابیدم اما نتیجه‌ای نداشت. در آن زمان نیز شهید سیرت‌نیا تازه دفن شده بود.

مادر شهید یادآور شد که هر وقت به مزار سجاد می‌رفت به شهید سیرت‌نیا می‌گفت که سلامش را به سجاد برساند و به او بگوید که در خواب‌هایش همیشه منتظر او است.

 او گفت: یک شب خواب دیدم که در کنار آقا سجاد هستم او کودکان زیادی در اطرافش هستند، ازش پرسیدم سجاد جان داری چی کار می‌کنی گفت: دارم به بچه‌ها گل هدیه می دهم. گفتم خب به من هم بده، گفت: نه گل شما فرق دارد باید بروم از جایی دیگر بچینم.

در این حال جوانی زیبارو و درشت هیکل، با آغوشی پر از گل به ما نزدیک شد. گفتم: سجاد این جوان زیبا کیست؟ گفت: چطور نمی‌شناسی او همانی است که هرروز می‌رفتی سر مزارش و می‌خواستی که به من بگوید که به خوابت بیایم. آقا سید اسماعیل بود!

شهید "سجاد طاهری نیا" در اولین روز آبان ماه 1394 مصادف با روز عاشورای حسینی در منطقه عملیاتی حلب، به دوستان شهیدش پیوست.

گزارش: مطهره رمضان زاده





برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده