روایتی از زندگی یکی از شهدای هفده شهریور57؛
نوید شاهد - برادر شهید "علی توفیقیان" از شهدای انقلاب در خصوص برادر شهیدش می‌گوید: «جانش، فطریه روزه‌های رمضانش بود. من نمی‌دانم در دعای سحرهای آن ماه رمضان، علی از خدا چه خواسته بود که شهید از دنیا رفت.»
شهید هفده شهریور

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهریور 1357میدان ژاله به لطافت نامش نبود. نظامیانی که حکم تیر داشتند و مردمی که فریاد آزادی خواهی‌شان کم‌کم به گوش جهانیان می‌رسید. این فریادها تا بهمن 57 ادامه داشت.

ماه رمضان بود و شهریور از نیمه گذشته‌بود. جمعه هفدهم شهریور آن سال محزون بود و جامه سیاه به تن داشت. سکوت شهر، حکایت از بغضی داشت که در گلوی صدها زن و مرد فروخفته است. میدان ژآله مانند سکوی اعدام بود اما اعدام چه کسانی؟ مجرمان، گناهکاران یا آزادی خواهان؟!

به‌واقع هفده شهریور پایان کار دودمان پهلوی بود. هفده شهریوری که از پس سال‌ها کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شده است. حدود صد شهید در این واقعه به مولای آزادی‌خواهشان امام حسین (ع) پیوستند و در راه آرمانشان به کام تقدیری رفتند که ظالمانه به دست عمال رژیم رقم خورد.

صحبت از تظاهرات میدان ژاله بود. از او خبری نبود. اهل خانه می‌دانستند که هر جایی سخنرانی و تظاهرات باشد "علی" نیز آنجاست. نگرانش بودند و در جستجویش. دو روز می‌شد که به خانه نیامده بود.

"محمد توفیقیان" برادر شهید "علی توفیقیان" از شهدای هفده شهریور سال 1357 به خبرنگار نوید شاهد البرز می‌گوید: علی سال 1335در سمنان متولد شد. تا سوم راهنمایی درس خواند و چون خانواده به تهران رفت و آمد داشتند او نیز به تهران آمد و به‌جوشکاری پرداخت.

محمد اهل مطالعه بود. همشه در دستش کتابی بود. خواندن کتاب‌های مختلف در زمان فراغتش به او دیدگاه خاصی داده‌ بود. گاهی از او حرف‌های سیاسی در اعتراض به وضع موجود می‌شنیدیم.

کم‌کم از گوشه و کنار شنیدیم که در سخنرانی‌های آیات عظام شرکت می‌کند و پای منبر بزرگانی چون آیت الله نوری همدانی می‌نشیند. از آنجایی که خانواده‌ای مذهبی داشتیم بر او خرده نگرفتیم و او را نماینده خودمان علیه وضع موجود دانستیم.

این برادر شهید با کمی تامل سعی می‌کند بیشتر برادرش را از لابه‌لای خاطراتش به یاد آورد و چنین بیان می‌کند: برادرم باوقار، صبور و متین بود. در به قول ما کار درست بود. کمک به دیگران را جز وظایفش می‌دانست.

محمد توفیقیان از مبارزات انقلابی برادر شهیدش چنین می‌گوید: مطالعات انقلابی و حضور جدی و شاگردی در جلسات روشنگری علمایی چون آیت‌الله‌ کافی و دیگران او را به عمق مبارزات علیه رژیم سفاک شاهنشاهی کشاند تا جایی که هر زمانی فرصت را غنیمت می‌شمرد. فریاد آزادی‌خواهی و دادخواهی‌اش را سر می‌داد. سربازی نمی‌رفت و می‌گفت: زیر پرچم ظلم خدمت نخواهم کرد.

توفیقیان با اشاره به اهداف برادر شهیدش سعی ‌می‌کند این شهید 17شهریور 1357 و راه و سیره او را به ما بیشتر بشناساند، چنین اظهار می‎کند: هدفش برقراری دین اسلام بود. زیر بار زور و ظلم نرفت و رژیم شاه را هم قبول نداشت. امام را خیلی قبول داشت. راهش را با تحقیق و مطالعه انتخاب کرده بود.

محمد توفیقیان که پدر شهید "محمود توفیقیان" از شهدای امر به معروف و نهی از منکر است از روز شهادت برادرش جمعه خونین چنین تعریف می‌کند: ماه رمضان بود. برای نماز عید‌فطر به قیطریه رفته ‌بود. شب به خانه بازنمی‌گردد پس از جستجو متوجه شدیم جز شهدای میدان ژاله بوده است. هرچند که علی قبل از هفده شهریور کفن پوشیده بود که برای پایندگی آرمانش از جانش بگذرد اما تقدیر این بود در آن روز به شهادت برسد. جانش، فطریه روزه‌های رمضانش بود که آن را در راه برقرای اسلام در کشورش داد. من نمی‌دانم در دعای سحرهای آن ماه رمضان علی از خدا چه خواسته بود که شهید از دنیا رفت.

خبرنگار: نجمه اباذری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده