شهید "سید اسدالله حسینیان" اهل روستای میقان از توابع شهرستان شاهرود است. پاسدار بود. ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. در راه پیروزی انقلاب مجاهدت ها کرد و هشتم آذر ۱۳۶۰ در بستان به شهادت رسيد. پيكر او مدت‌ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد. نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت شما را به مطالعه زندگی این شهید گرانقدر دعوت می کند.
f

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید سید اسدالله حسینیان فرزند علی اکبر  و رقیه، چهارم خرداد ۱۳۳۰ در خانواده ای کشاورز و زحمتکش متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در روستای زادگاهش میقان به پایان رساند و به علی آباد گرگان عزیمت کرد. وی در یک فروشگاه لوازم یدکی مشغول کار شد اما پس از مدتی به میقان بازگشت و به کشاورزی پرداخت. پس از چند سال همراه برادر بزرگش به خدمت سربازی اعزام شد. با اخذ کارت پایان خدمت به علی آباد گرگان بازگشت و به همان کار قبل پرداخت سپس به شاهرود آمد و در ذوب آهن شاهرود استخدام شد.

مبارزه با رژیم پهلوی
اسدالله با هم نشینی با یکی از مبارزان انقلابی، اطلاعاتی در مورد جنایات رژیم سفاک پهلوی کسب نمود. وی نوار های امام خمینی را مخفیانه گوش می‌کرد. از خفقان حاکم بر آن زمان، روستاییان وی را دیوانه می پنداشتند و توجهی به حرف های او نداشتند جز اندکی که با هم جلساتی در این خصوص برگزار می کردند. مبارزات وسیع آنها باعث شد که توسط عمال رژیم سلطنتی دستگیر شوند ولی چون مدرکی از آنها به دست نیامد، آزاد شدند و دوباره فعالیت ها ادامه پیدا کرد. حقوقش را صرف خرید کتاب و فقط در راه خدا خرج می‌کرد. اسدالله شرکت کنندگان در جلسات مذهبی را تشویق می کرد و به کسانی که او را از عواقب مبارزه می ترساندند توجهی نداشت. 

تلاش برای آگاهی مردم
وی بنا به درخواست والدین طبق دستورات اسلام ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دختری به نام خدیجه است. با بیداری ملت ستمدیده ایران که سال ها زیر چکمه دژخیمان زندگی می کردند و نای اعتراض نداشتند، اسدالله نیز مبارزاتش را آشکارا ادامه داد و همراه مردم در تظاهرات شرکت می کرد و برای کسب آزادی از جان خود دریغ نداشت. با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری پیامبرگونه امام در شناساندن ولایت فقیه به مردم بسیار تلاش می کرد و مدتی بعد، در سپاه مشغول پاسداری از انقلاب اسلامی شد. وقتی صدام جنایتکار جنگ را به ملت مسلمان ایران تحمیل کرد برای جنگیدن با صدامیان کافر داوطلب شد و به مدت چهار ماه به جبهه گیلانغرب اعزام شد. 

نحوه شهادت
پس از پایان ماموریت دوباره تقاضای رفتن به جبهه کرد و دلیل ازدیاد داوطلبین، قرعه‌کشی شد و قرعه به اسم سیداسدالله افتاد. وی از این نظر بسیار خوشحال بود. سرانجام  هشتم آذر ۱۳۶۰ پس از سه ماه مبارزه با کافران در حمله پیروزمندانه طریق القدس، به گفته یکی از همرزمانش پس از گذشتن از میدان مین دیگر اثری از او پیدا نشد.
پيكر او مدت‌ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد. برادرش سيدمحمدرضا نيز شهيد شده است.
روحش شاد و راهش مستدام باد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده