دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۵
در جريان عمليات كربلاي 4 كه همزمان در دو منطقه عمومي خرمشهر و شلمچه انجام شد، علي‌رغم شكست در منطقه اصلي، يگان‌هاي عمل كننده در شلمچه (به عنوان منطقه تك پشتيباني) توانستند ضمن شكستن خطوط دشمن، برخي مناطق را به تصرف خود درآورند.
گفتگوي خبرگزاري فارس با رييس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس «كربلاي5» تلخي «كربلاي4» را به شيريني تبديل كرد/ انتشار اسناد جنگ در پاسخ به شبهات مؤثر است

به گزارش نوید شاهد: درجريان عمليات كربلاي 4 كه همزمان در دو منطقه عمومي خرمشهر و شلمچه انجام شد، علي‌رغم شكست در منطقه اصلي، يگان‌هاي عمل كننده در شلمچه (به عنوان منطقه تك پشتيباني) توانستند ضمن شكستن خطوط دشمن، برخي مناطق را به تصرف خود درآورند ولي همين يگان‌ها نيز به دليل شكست عمليات در منطقه اصلي، با دستور فرماندهي عقب نشيني كردند، يكي از اين يگان‌ها لشكر 19 فجر استان فارس به فرماندهي سردار «محمدنبي رودكي» بود. در گفتگو با وي ضمن بررسي آن مقطع، به مرور عمليات كربلاي 5 نيز كه به فاصله كوتاهي از كربلاي 4 در 19 دي ماه سال 65 انجام شد پرداختيم.


فرمانده لشكر فجر در سال‌هاي دفاع مقدس مي‌گويد: «در كربلاي 5 دشمن غافلگير شد و ما توانستيم طي 45 شبانه‌روز جنگ تمام عيار، با تمامي حملات دشمن كه شامل 130 تيپ از ارتش عراق بود، مقابله كنيم.»

درجريان عمليات كربلاي 4 كه همزمان در دو منطقه عمومي خرمشهر و شلمچه انجام شد، علي‌رغم شكست در منطقه اصلي، يگان‌هاي عمل كننده در شلمچه (به عنوان منطقه تك پشتيباني) توانستند ضمن شكستن خطوط دشمن، برخي مناطق را به تصرف خود درآورند ولي همين يگان‌ها نيز به دليل شكست عمليات در منطقه اصلي، با دستور فرماندهي عقب نشيني كردند، يكي از اين يگان‌ها لشكر 19 فجر استان فارس به فرماندهي سردار «محمدنبي رودكي» بود. در گفتگو با وي ضمن بررسي آن مقطع، به مرور عمليات كربلاي 5 نيز كه به فاصله كوتاهي از كربلاي 4 در 19 دي ماه سال 65 انجام شد پرداختيم.

** غواص‌ها خط‌شكن بودند


* عمليات كربلاي 4 در دو منطقه اجرا شد. يكي منطقه اصلي در خرمشهر و ديگري در شلمچه. شما به همراه لشكر تحت امر خود يعني 19 فجر در منطقه شلمچه عمليات كرديد كه منطقه اصلي نبرد نبود. در شلمچه چه هدفي را دنبال مي كرديد؟

اگر اجازه بدهيد من در ابتدا مروري داشته باشم بر روند اجراي عمليات كربلاي 4.

همانطور كه مي‌دانيد، اين عمليات در چهارم دي ماه سال 65 در منطقه عمومي خرمشهر آغاز شد كه در حقيقت در دو منطقه عملياتي به عنوان تك (حمله) اصلي و تك پشتيباني صورت گرفت كه حمله و تك اصلي يا به عبارتي تلاش اصلي در منطقه ام‌الرصاص در رودخانه اروند بود كه درست روبروي خرمشهر و روبروي دهانه كارون قرار داشت.

روخانه اروند در برخي مناطق بيش از يك كيلومتر عرض دارد و در آن جزايري نظير ام‌الرصاص، قطعه، سهيل، ام‌البابي و جزاير ديگر مثل بوارين وجود داشت كه بايد از آن عبور كرده و به سمت ساحل دشمن در ابوالخصيب و تا بصره پيشروي مي‌كرديم. اين منطقه براي تك اصلي در نظر گرفته شده بود.

همزمان براي فريب دشمن، يك تك پشتيباني نيز در منطقه شرق بصره، منطقه عمومي پاسگاه زيد عراق، پاسگاه كوت‌سواري و پاسگاه بوبيان در فاصله 20 كيلومتري در منطقه پنج ضلعي و شلمچه در نظر گرفته شد كه 2 لشكر 19 فجر به فرماندهي بنده و 57 ابوالفضل به فرماندهي سردار نوري (جانشين فعلي فرمانده نيروي زميني سپاه) در آن حاضر بودند و بقيه لشكرهاي سپاه در منطقه تك اصلي حضور داشتند.

براي انجام عمليات، آموزش‌هاي لازم صورت گرفت چرا كه خط در ابتدا بايد توسط غواص‌ها مي‌شكست و اين غواص‌ها بايد از انواع موانع مثل سيم‌هاي خاردار، هشت‌پري‌ها و آهن‌آلاتي كه در آن مقطع به آنها «خركي» مي‌گفتند و عراق اينها را به هم جوش داده بود رد مي شدند. علاوه بر اين، سنگرهاي بتوني نيز در اروند و در دهانه شلمچه ساخته شده بود و مين‌گذاري‌هايي هم در خشكي و در جلوي خط تعبيه كرده بودند.

عراقي‌ها بر روي همه اين موانع آب رها كرده بودند و ما بايد غواص‌ها را از اين منطقه در تك پشتيباني (يعني در منطقه پاسگاه زيد و شرق بصره) به جلو مي‌فرستاديم و بعد گردان‌هاي خود را با قايق از روي آب كه در دشت رها شده بود، عبور مي‌داديم.

* عمق آبي كه در دشت رها كرده بودند چقدر بود؟

عمق اين آب 80 سانتيمتر تا يك متر بود و وقتي نفرات بر روي قايق سوار مي‌شدند، به دليل سنگيني آن، موتور قايق با كف آب برخورد مي‌كرد و ما در آن مقطع قايق‌هاي پايه كوتاه هم نداشتيم چون به ما نمي‌دادند.

بچه‌هاي دريايي لشكر فجر از فارس ابتكاري كردند و تخته‌هايي زير سكان قايق‌ها گذاشتند تا اين سكان كمي بالا بيايد.

از طرف ديگر، دسته‌هاي 22 نفره كه بايد در دو قايق مي‌نشستند را به دو دسته 9 نفره تبديل كرديم تا قايق سبك‌تر شود.

همه اين موارد در مانوري مشابه در پشت خط خودي تست شد و ما 2 ماه غواص‌ها را آموزش داديم تا چطور از اين آب رد شوند چون نه مي‌توانستند شنا كنند و نه مي‌توانستند بايستند چون عراق آنها را كاملا در ديد داشت.

** تيم‌هاي اطلاعاتي تا دژ عراقي‌ها را شناسايي كردند

* آموزش‌ها كجا انجام مي‌شد؟


اين آموزش‌ها در فصل سرما در پايان پاييز و ابتداي زمستان، در خوزستان (در سد دز) و در شوشتر (در سد گتوند) انجام شد و سرما به حدي بود كه گاهي اين غواص‌هاي جوان از شدت سرما و سختي كار غش مي‌كردند.

براي حل اين مشكل تيمي را به تهران فرستاديم و آنها موادي تهيه كردند كه كوهنوردها در سرماي زير صفر درجه براي گرم شدن از آن استفاده مي‌كنند. اين مواد و اين قرص‌ها را در داخل لباس غواص‌ها مي‌گذاشتيم تا چند ساعت گرم باشند.

اين آموزش‌ها با دقت انجام شد و شناسايي‌ها هم خوب و دقيق بود و تيم‌هاي شناسايي ما از زير 40 رديف سيم خاردار به دژ عراقي‌ها مي‌رسيدند و منطقه را به دقت شناسايي مي‌كردند تا نيروها در شب عمليات گم نشوند.

** عقب‌نشيني كرديم تا به دشمن ضربه بزنيم


* علي‌رغم شكست روزدهنگام عمليات در منطقه اصلي، ولي شما در منطقه پشتيباني موفق عمل كرديد. با اين حال تقريبا همزمان با شكست منطقه اصلي (شايد چند ساعت ديرتر) شما هم منطقه‌تان را ترك كرده و به عقب برگشتيد. اين عقب‌نشيني چرا صورت گرفت؟

دشمن در منطقه تك اصلي، هوشيار بود و به نوعي عمليات لو رفته بود ولي در منطقه تك پشتيباني، نه تنها دشمن هوشيار نشد، بلكه غافلگير شد و ما در كمال غافلگيري توانستيم خط را بشكنيم و تقريبا پنج ضلعي را تصرف كنيم اما به دليل شكست و عدم الفتح در منطقه تك اصلي، لشكرهاي ما نيز در منطقه تك پشتيباني به دستور فرماندهي، در نيمه‌هاي شب به عقب برگشت و ما بعدا فهميديم كه فرماندهي سپاه يعني برادر محسن رضايي اين طور تدبير كرده بود كه اين منطقه دست نخورده بماند و عراق به آنجا حمله نكند تا بتوانيم از اين منطقه براي انجام عمليات بعدي يعني كربلاي 5 استفاده كنيم.

** از غرور عراقي‌ها استفاده كرديم


* حدود 2هفته پس از شكست در كربلاي 4، عمليات بزرگ ديگري به نام كربلاي5 اجرا شد. چطور توانستيد نيروها را در اين فاصله كوتاه به لحاظ روحي و رواني آماده كنيد؟ و چطور اين بار در همان منطقه موفق عمل كرديد؟

اولا تدبير، ترغيب و تشويق حضرت امام(ره) نسبت به نيروها پس از عمليات كربلاي 4 براي شركت در كربلاي 5 بسيار تعيين كننده بود.

در ثاني در اين فاصله 14 روز بين دو عمليات، يعني از 4 دي تا 18 دي 65، جلسات زيادي با يگان‌ها و لشكرها صورت گرفت و تدبير بر اين شد كه عراق را آرام نگذاريم.

در واقع عراقي‌ها بعد از پيروزي در كربلاي 4 بسيار خوشحال بودند حتي براي فرماندهان عراقي بليت سفر به مكه، گرفته شد. تشويق شدند و سه روز در عراق جشن گرفتند اما حضرت امام(ره) فرمودند اينها مغرور شده و مست پيروزي هستند و با تعبير اينچنيني امام(ره) و همچنين جلسات متعدد، تصميم براي عمليات بعدي گرفته شد.

براي مثال در 10 دي 65، فرماندهان لشكرهاي حاضر در كربلاي 4 با مرحوم هاشمي رفسنجاني جلسه گذاشتند كه نوار اين جلسه موجود و اسناد راويان آن نيز در دسترس بوده و مورد بررسي نيز قرار گرفته است.

لشكرها گزارش دادند و نهايتا تصميم بر اين شد كه عمليات ديگري در همان منطقه تك پشتيباني (شرق بصره) انجام شود. بلافاصله لشكرها، نيروهايي كه در عمليات قبلي حضور داشتند را ساماندهي كرده و حمله آغاز شد.

** براي فتح بصره 500 گردان نياز داشتيم

* چند گردان براي كربلاي 5 اماده كرديد؟ جايي خواندم كه براي انجام عمليات 350 گردان لازم بود.

ما در كربلاي 4 توانسته بوديم 260 گردان نيرو آماده كنيم. هر چند نياز ما شايد چيزي در حدود 350 گردان بود و البته براي فتح بصره 500 گردان نياز داشتيم.

از 260 گردان حاضر در كربلاي 4، سي تا چهل گردان مجروح داشتند و شهيد داده بودند و ما كربلاي 5 را با 220 گردان آغاز كرديم و اگر 150 گردان ديگر داشتيم تازه به اندازه همان 350 گردان مي‌شد و ما مي‌توانستيم حملات را به سمت بصره ادامه دهيم اما به هر حال توان اينقدر بود.

نيروها از منطقه خرمشهر به منطقه عملياتي زيد و شرق بصره (يعني منطقه تك پشتيباني در كربلاي 4) منتقل شدند تا نهايتا در ساعت يك و 15 دقيقه بامداد 19 دي 65 عمليات كربلاي 5 با رمز مقدس يا «فاطمه‌الزهرا(س)» آغاز شد و نيروهاي ما توانستند دوباره منطقه 5 ضلعي را بگيرند كه يكي از اين لشكرها همين لشكر 19 فجر بود كه قبلا در اين عمليات حضور داشت و داراي تجربه بود.

لشكر 41 ثارالله به فرماندهي سردار قاسم سليماني، 27 محمدرسول‌الله به فرماندهي سردار محمد كوثري، لشكر10 سيدالشهدا به فرماندهي سردار علي فضلي، لشكر 31 عاشورا به فرماندهي امين شريعتي، 5 نصر به فرماندهي محمدباقر قاليباف، 25 كربلا به فرماندهي مرتضي قرباني، 8 نجف به فرماندهي شهيد احمد كاظمي، 14 امام حسين به فرماندهي شهيد حسين خرازي، 33 المهدي به فرماندهي سردار جعفر اسدي و همچنين تيپ 48 فتح، تيپ 21 امام رضا، ناوتيپ اميرالمومنين از بوشهر، لشكر قدس گيلان، تيپ الغدير از يزد در اين عمليات حضور داشتند و يگان‌هاي ديگر مثل توپخانه، جهاد سازندگي استان‌ها، قرارگاه مهندسي صراط به فرماندهي شهيد محسن صفوي و همچنين توپخانه، هوانيروز و نيروي هوايي ارتش و نيز در اين عمليات حضور داشتند. البته تيپ‌ها و لشكرهاي ارتش در آن مقطع در منطقه ديگري بودند و عمليات كربلاي 5 توسط يگان‌هاي سپاه انجام شد.

** برخي تجهيزات زرهي ارتش در اختيار سپاه قرار گرفت


البته يك نكته ديگر راهم بايد در اينجا اشاره كنم. در عمليات كربلاي 5، برادر محسن رضايي فرمانده سپاه نامه‌اي به امام(ره) نوشت و درخواست كرد برخي يگان‌هاي زرهي ارتش براي ادامه عمليات در اختيار سپاه قرار بگيرند كه تعدادي از آنها مامور شدند و ما در كربلاي 8 در اوايل سال 66 از آنها استفاده كرديم البته برخي از خدمه با نيروهاي پاسدار و بسيجي جايگزين شدند تاهماهنگي بيشتر شود.

** دشمن در كربلاي 5 غافلگير شد


* علي رغم اينكه ما در كربلاي 5 تلفات زيادي داديم، ولي ضربات سنگيني هم بر ارتش دشمن وارد شد. دستاورد كربلاي 5 براي ما چه بود؟

در كربلاي 5 دشمن غافلگير شد و ما توانستيم طي 45 شبانه‌روز جنگ تمام عيار، با تمامي حملات دشمن كه شامل 130 تيپ از ارتش عراق بود، مقابله كنيم و جواب آنها را بدهيم به طوري كه دشمن نااميد شد و 130 تيپ آن بين 30 تا 70 درصد تلفات دادند و ما اسراي زيادي از آنها گرفتيم و اين اسرا همانجا در منطقه تخليه اطلاعاتي مي‌شدند.

اهميت كربلاي 5 به حدي است كه مي‌توان گفت بر سرنوشت جنگ تاثير زيادي داشت و يكي از اين تاثيرها اين بود كه سازمان ملل و آمريكا، شوروي، اروپا و كشورهاي عربي كه تماما پشت سر عراق بودند نشستند و قطعنامه 598 را نوشتند تا جلوي ايران را بگيرند و به نوعي ايران را راضي كنند كه دست از جنگ بردارد چرا كه مي‌ديدند با اين وضعيت، نيروهاي ايراني تا بصره و بغداد پيش مي‌روند.

بند اول اين قطعنامه در خصوص آتش‌بس بود. در بند دوم گفته مي‌شد دو طرف به مرزها برگردند و بند سوم اين بود كه اسراي دو طرف بدون قيد و شرط آزاد شوند. البته اين قطعنامه بندهاي ديگري هم داشت. اما حضرت امام(ره) فرمود اين قطعنامه متضمن حقوق ملت ايران نيست و ما در صورتي دست از دفاع برمي‌داريم كه متجاوز شناسايي و مجازات شود. به همين دليل جنگ يك سال و نيم ديگر ادامه پيدا كرد.

** كربلاي 5 تلخي عدم الفتح كربلاي 4 را به شيريني تبديل كرد


كربلاي 5 در واقع تلخي شكست و عدم‌الفتح كربلاي 4 را به شيريني و حلاوت براي ملت ايران تبديل كرد هر چند ما در اين دو عمليات چيزي در حدود 12 هزار نفر شهيد داديم كه 4 هزار نفر آنها در عمليات كربلاي 4 و مابقي در كربلاي 5 به شهادت رسيدند اما واقعا مي‌شد تفاوت ميان نيروهاي ما و نيروهاي عراقي را ديد.

من خودم بالاي سر جنازه عراقي‌ها مي‌رفتم. برخي از آنها بلافاصله بعد از اصابت گلوله باد كرده و چهره‌شان سياه مي‌شد اما شهداي ما كه فرماندهان گردان، گروهان و يا بسيجي‌ها بودند چون زير پرچم اسلام مي‌جنگيدند و بهشت خدا بر آنها عرضه مي‌شد، چهره‌هاي نوراني داشتند.

بعداز كربلاي 4و 5، عمليات كربلاي 8 نيز در همان منطقه صورت گرفت و طي اين 3 عمليات، طي 4 ماه (يعني از دي 65 تا ارديبهشت 66) بخش زيادي از ارتش عراق متلاشي شد. در واقع دو سوم از استعداد ارتش بعث هم به لحاظ نيرويي و هم تجهيزاتي از بين رفت. ابهت دشمن و آمريكا شكسته شد و ما تجارب ارزشمندي را به دست آورديم.

البته عراقي‌ها هم تلفات زيادي در كربلاي 5 دادند اما فرق ما با آنها اين بود كه به دليل حمايت سنگين شرق و غرب از عراق، بلافاصله تجهيزات آنها با تجهيزات جديد و مدرن جايگزين مي‌شد اما ما هر آنچه كه داشتيم از ارتش عراق به غنيمت مي‌گرفتيم.

* همين باعث شد تا آمريكايي‌ها عملا براي حمايت از رژيم بعث وارد خليج فارس شوند؟

البته آمريكايي‌ها از بعد از عمليات والفجر 8 (در سال 64) براي حمايت از عراق به خليج فارس آمده بودند اما اين حضور بعد از كربلاي 5 بيشتر شد و برخي كشورهاي ديگر هم به آن اضافه شدند.

** هواپيماهاي شناسايي آمريكا جبهه ما را رصد مي‌كردند

* درخصوص لو رفتن عمليات كربلاي 4 صحبت‌هاي زيادي شده مبني بر اينكه اين عمليات توسط منافقين، يا برخي گروههاي سياسي مثل نهضت زادي لو رفت و يا به نقش آمريكا در حمايت هاي شناسايي و جاسوسي از رژيم بعث اشاره مي‌شود. نظر شما در اين باره چيست؟

درخصوص لو رفتن عمليات كربلاي4، افرادي مثل سردار محسن رضايي و سردار صفوي صحبت‌هايي كردند كه تقريبا نظر ما همين است.

البته به طور كلي ماهواره‌ها و هواپيماهاي شناسايي آمريكا هم در جاي جاي جبهه جنگ، ما را رصد مي‌كردند و گزارش‌هاي آن را به عراق مي‌دادند. آنها همه چيز حتي جابجايي نيروها و تجمعات ما را شناسايي مي‌كردند. البته ما هم عمليات فريب داشتيم. مثلا در والفجر 8، چيزي در حدود هزار كمپرسي و كاميون را به هورالهويزه فرستاديم وهمزمان يگان‌ها، توپخانه، ماشين‌آلات و نيروهاي خود را با مراعات دقيق مسائل حفاظتي براي انجام عمليات به جزيره آبادان منتقل كرديم و اين عمليات فريب، موفق بود به طوري كه طبق شنودي كه ما داشتيم، عراقي‌ها اعلام كرده بودند ايران حتما از هورالهويزه و شرق دجله به سمت العماره و بصره عمليات خواهد كرد.

* سازمان رزم سپاه فارس در اين عمليات چگونه بود و چه كساني از دوستان و نزديكان شما در اين عمليات به شهادت رسيدند؟

در شب ششم عمليات كربلاي 5 در جزيره بوارين، به لشكر 19 فجر و 14 امام حسين دستور داده شد كه با حملات پي در پي بالاي جزيره را بگيريم تا شلمچه تكميل شود.

در آن عمليات شهيد هاشم اعتمادي فرمانده تيپ امام حسن(ع) ما بود، شهيد روزي‌طلب مسئول پرسنلي و معاون نيروي انساني و شهيد محمد غيبي هم جانشين تيپ بود كه به همراه يكي دو نفر ديگر، در شب قبل از عمليات در اول جزيره بوارين توسط نيروهاي عراقي به شهادت رسيدند.

البته بلافاصله گردان‌هاي لشكر حمله كرده و منطقه را تصرف كردند اما اين سه كادر تيپ امام حسن(ع) كه به عنوان يك تيپ مستقل در كنار لشكر فجر والمهدي(عج) بود به شهادت رسيدند.

ناو تيپ اميرالمومنين نيز از بوشهر به لشكر فجر مامور شده بود و اين سازمان رزم استان فارس در كنار ديگر لشكرهاي سپاه و رزمندگان در سطح فرمانده تيپ و جانشين شهيد دادند.

البته ما شهداي بزرگ ديگري هم در سطح فرمانده لشكر داشتيم مثل شهيد حسين خرازي كه فرمانده لشكر 14 امام حسين(ع) بود و يا شهيد عبدالله ميثمي كه نماينده امام(ره) در قرارگاه خاتم و سپاه استان فارس بود.

جا دارد از شهداي ديگر استان فارس نظير شهيدان محمد كدخدا، مهدي زارع، حق پرست، اسلامي‌نسب، امان الله عباسي، ولي صفرزاده، حبشي، ابراهيم باقري، مسلم شيرافكن و بسياري از شهداي ديگر نيز ياد كنيم و يا شهيد مجيد سپاسي كه در كربلاي 5 مجروح شد و در اواخر جنگ در حلبچه به شهادت رسيد.

** انتشار اسناد در پاسخ به شبهات جنگ مؤثر است

* به عنوان سوال آخر، در طول سال‌هاي اخير خصوصا شبهات زيادي درخصوص جنگ و عملكرد فرماندهان و نتايج عمليات‌ها مطرح مي‌شود كه يكي از همين شبهات درباره عمليات كربلاي4 بود. شما به عنوان رئيس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس چه راهكاري براي مقابله با اين شبهات براي نسل هاي جوان و آينده كه شايد اطلاعات كاملي از دفاع مقدس نداشته باشند، داريد؟

يكي از راهكارها اين است كه مراكزي نظير مركز اسناد و تحقيقات جنگ سپاه، بنياد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس فعاليت خود را در حوزه نشر و انتشار اسناد جنگ بيشتر كرده و كارهاي پژوهشي خود را توسعه دهند.

در گذشته، سردار شهيد احمد سوداگر كه بنيانگذار پژوهشگاه علوم معارف دفاع مقدس بود، توانست بخشي از معارف جنگ را وارد كتب آموزشي كند و امروز دو واحد درس اختياري براي دانشجويان تحت عنوان آشنايي با دفاع مقدس و چند رشته مثل جغرافيا، ادبيات پايداري(در سطح كارشناسي ارشد) و معارف دفاع مقدس (در سطح كارشناسي) در وزارت علوم تصويب شده و درحال تدريس در برخي دانشگاه‌ها است كه البته كم است و در همه جا تدريس نمي‌شود.

از طرف ديگر، راويان در زمان جنگ در كنار همه فرماندهان حضور داشتند و همه اسناد و مدارك جنگ ثبت و ضبط شده و فكر مي‌كنم انتشار همين اسناد مي‌تواند در پاسخ به شبهات بسيار مؤثر باشد.

البته ما بايد از اين اسناد در كتاب‌هاي آموزش و پرورش هم استفاده كنيم و ما براي اين منظور، حدود يك ماه قبل، جلسه‌اي با وزير محترم آموزش و پرورش برگزار كرديم و اين جلسات با مؤلفين كتب درسي نيز ادامه دارد.

ما معتقديم اگرچه موضوعاتي نظير حسين فهميده در كتب آموزشي ما وجود دارد اما بسيار كم است و بايد از گنجينه دفاع مقدس استفاده وسيع‌تري شود.

اگر اين موارد گفته نشود، وقتي دانش‌آموزان از مقطع متوسطه فارغ‌التحصيل شده و وارد دانشگاه مي‌شوند با شبهاتي روبرو خواهند شد.

اينكه ما بياييم چرايي و چگونگي شروع جنگ، ادامه جنگ و پايان جنگ را بررسي كنيم، خودش دنيايي از اسناد است.

البته محترم آموزش و پرورش همكاري خوبي دارد و گروه‌هاي كارشناسي نيز تشكيل شده و تفاهم‌نامه‌هايي در دستور كار قرار دارد و ما به اين سمت مي‌رويم كه وارد آموزش ابتدايي شويم.

اگر اكنون به اين شيوه عمل نكنيم و از اين گنجينه دفاع مقدس با زبان روانشناسي و روانشناختي خاص خود در كتب درسي بهره نبريم، در آينده با سندهاي 2030 ديگري در حوزه‌هاي جهاني سازي روبرو خواهيم شد.

انتهای پیام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده