يکشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۹
شهادت آرزوی او بود شهید "علی امیدی" نگران بود در جلوی چشم بچه هایش کشته شود.

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید علی امیدی جوانی زحمت کش بود که در سال 1332 به دنیا آمد. قبل از پیروزی انقلاب، مبارزه خود را علیه رژیم پهلوی شروع کرد. او همیشه افراد فامیل و دوستان را به پیروی از امام (قدس سره) و کمک به انقلاب دعوت می کرد. علی جوانی خوش اخلاق، خنده رو و مردم دار بود. همیشه از افراد بی بضاعت و فقیر حمایت می کرد و با آنان خوش رفتار بود. از توصیه های او، دل نبستن به دنیا و زرق و برق آن بود. اعتقاد داشت دل بستن به دنیا انسان را به تباهی و نیستی می کشاند. اتحاد و همبستگی از آرزوهای همیشگی آن شهید بزرگوار بود.

منافقین زنده بودن علی را نمی خواستند

علی در سال 1351 ازدواج کرد. در سال های قبل از 1353 کشاورزی می کرد و در سال 1353 در کارخانه آلومینیوم سازی آغاز به کار کرد. او در سال 1358 مامور خدمت در کمیته انقلاب اسلامی شد و بعدها مامور مبارزه با مفاسد اجتماعی، مواد مخدر و ... بود. علی مدتی هم مسئول رساندن مهمات و اسلحه از منظریه قم به جبهه های حق علیه باطل بود. سرانجام در یازدهم مهر 1361 شهید امیدی هنگام ماموریت، در سه راه قدس اراک ترور شد و به شهادت رسید. شب خاکسپاری این شهید، درگیری شدیدی بین رزمندگان با منافقان درگرفت که یکی از همرزمان شهید امیدی به نام شهید مسافر در همان شب به شهادت رسید.


خاطره ای از همسر شهید

به علی و دوستانش گفته بودند که احتمال دارد ترورتان کنند. علی هم در جریان بود و همیشه می گفت: خدا کند من روزی به شهادت برسم که توی خونه نباشم، اگه توی خونه باشم بچه ها هم صدمه می بینند. همیشه دلواپس بچه ها بود، دلواپس این بود که نکند توی خانه ترورش کنند. در آن موقع،  ما سه دختر و یک پسر داشتیم. همه بچه ها کوچک بودند. ساعت شش صبح سه راهی قدس ترورش کردند.

علی سه بار به جبهه رفت و توی جبهه هم مجروح شد. اسلحه می برد برای جبهه، یک بار دستش مجروح شد. وقتی شهید می آوردند، می گفت: من را شهید می کنن، خودم می دونم، من دوست دارم توی خونم نباشم که ناراحتی برای بچه هام درست نشه.

روز شهادت علی درگیری توی اراک خیلی بود. یادم است که نزدکی خانه ما، خانه تیمی پیدا کرده بودند. آمدند و گفتند: «بچه ها رو ببرید تو، در حیاط رو هم قفل کنید. کسی نیاد و بره و امشب به فامیل ها هم بگید که رفت و آمد نکنن!» آن روز چهار تا از بچه های کمیته زخمی شدند و آقای مسافر شهید شد. همان روز که علی را ترور کردند، قاتل هایش را هم گرفتند که یکی از آن ها خانمی بود که رفته بود سر صف نانوایی خانم ها گرفته بودندش و یکی هم در درگیری دستگیر شد.



منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده