پنجشنبه, ۱۳ تير ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۰۴
همسر شهید ؛ محسن هربار که می خواست به جبهه برود همیشه میگفت خودت را برای اینکه من شهید شوم آماده کن ، رفتار تان وهدف بزرگتان را همیشه در نظر داشته باشید فرزندان من را طوری تربیت کنید که در راه اسلام خدمت کنند
به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی ؛ در بیست و ششمین سالگرد شهادت شهید ارتشی محسن کلاهی خاطراتی ناب و خواندنی را که همسر شهید نقل کرده است را در ادامه می خوانید:
خاطراتی چند به نقل از همسر شهید محسن کلاهی

عنوان خاطره: نجات یافتن از مرگ

 زمانی که ایشان در تنگه ترکمن مشغول خدمت بودند به عنوان مسئول مبارزه با مواد مخدر راز وجر گلان انتخاب شدند ویک روز هم که به ماموریت رفته بودند در حین ماموریت به طرفشان تیراندازی می کردند  و اقدام به فرار کردند در مسیر گردنه ای وجود داشت پس از غلامان تنگه راز وجر گلان گردنه پر از برف بود و خودرو ای که  شهید کلاهی در آن بود سر می خورد وبه لب دره می رود و احتمال اینکه به پایین پرت شود خیلی بالا بود که یک شن ریز کوچک زیر لا ستیک ماشین می آید و باعث نگه داشتن ماشین میشود و باعث نجات یافتن از این خطر بزرگ میشود .

عنوان خاطره :  شفای چشم ها

 محسن زمانی که در جبهه حضور داشت 40روز پاسگاه فکه را نگه داشته بودند که در آن محل شیمیایی شدند زمانی که شیمیایی شدند 3 تا 4روز در بیابان بودند که ایشان را به بیمارستان سپاه اهواز انتقال دادند که محسن نزدیک به 3 روز در آنجا بستری بودو بینایی اش را از دست داده بود ،  پزشکان گفته بودند باید چشمانتان را عمل کنید شب محسن خوابیده بود که صبح باید چشم های محسن عمل می شد  محسن خواب دیده بود که امام حسن (ع) به خوابشان آمده است وگفته چشمانت را بر خواهم گرداند ولی خودت مال من هستی هر وقت که من اراده کنم باید نزد من بیایی ودر خواب به امام حسن (ع)قول داد ه بود که هر وقت خواست من بروم ودل به دنیا نبندم صبح محسن که از خواب بیدار میشود می بیند که هاله ای از نور در اتاقش نمایان میشود چشمانش  می بیند و فریاد می زند که دکتر ها به سر تخت محسن می آیند و چشمانش به طور کامل شفا ء می یابد  و خوابش را محسن برای پزشکان تعریف می کند دکترها تعریف می کردند که شاید معجزه شده است وخداوند بینایی محسن را باز گردانده است .

مروری بر زندگی شهید .

 عنوان خاطره : آماده شهید شدن من باش

محسن هربار که می خواست به جبهه برود همیشه میگفت خودت را برای اینکه من شهید شوم آماده کن شاید من رفتم ودیگر بازگشتی در کار نبود ودیگر عمری برای شما باقی نمی ماند با صبر و حوصله در راه امام خمینی (ره) قدم بردارید و مواظب خودتان باشید رفتار تان وهدف بزرگتان را همیشه در نظر داشته باشید فرزندان من را طوری تربیت کنید که در راه اسلام خدمت کنند وهر وقت که به جبهه می رفتند و باز می گشتند ومی گفت من لایق شهادت نبودم که خدای تبارک تعالی از من قبول کند.

 قسمتی از زندگی نامه شهید 

 شهید محسن کلاهی در تاریخ یکم فروردین ماه 1341  در شهرستان شیروان دیده به جهان گشود ، شهید به عنوان ارتشی در جبهه حضور یافت و در مناطق فکه ، مهران ، دهلران و سوسنگرد جانانه برابر حق علیه باطل نبرد کرد و بر اثر گاز شیمیایی جانباز شد بعد از پایان جنگ تحمیلی به عنوان فرمانده گروه های مرزی خدمت کرد که در نتیجه بر اثر اصابت گلوله افراد ضد انقلابی به مقام شهادت نائل گردید.

منبع : فرهنگ اعلام شهدا ، اداره اسناد و انتشارات استان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده