شهید اروج محمدپور‌سامان‌لو: ای بازوان انقلاب بجوشید از خون ما و به ایستادگی ادامه دهید

نوید شاهد البرز؛ سرباز شهید اروج محمدپورسامان‌لو در سي ام تير 1342 ، در شهرستان تهران به دنيا آمد . پدرش طرلان و مادرش س يكنه نام داشت. تا اول راهنمايي درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. پانزدهم خرداد 1363 ، با سمت ديده بان ارتش در پنجوين عراق با اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وي در بهشت زهراي زادگاهش واقع است.

متن کامل وصیت نامه شهید ارتشی «اروج محمدپور سامانلو» را در ادامه می خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره مبارکه التوبة آیه ۱۱۱
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقتُلونَ وَيُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَيهِ حَقًّا فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَيعِكُمُ الَّذي بايَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ.

خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنها را در راه خدا جهاد می‌کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و با خود کشته شوند.

سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ.

مپندارید کسانی‌که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده‌اند بلکه زنده‌‌اند و در نزد خدایشان روزی می‌خورند.

اول سلام بر ضامن آزادی خون شهیدان به یگانه منجی عالم بشریت آقا امام زمان (عج) و نایب حق او امام خمینی و سلام بر شهدای صدر اسلام از آدم تا خاتم و از خاتم تا عصر حاضر.

به‌نام او که زندگیم در جهت اوست. به‌نام او که زنده به او و از اویم. به‌نام او که زندگیم به‌خاطر اوست. به‌نام او که شدتم در جهت اوست. بودنم از اوست و رفتنم به اوست. مقصودم و مرادم اوست. احساسش می‌کنم با قلبم با ذره ذره وجودم احساس می‌کنم اما بیانش نتوانم کرد. ای خدا، که با همه چیزم به یادت هستم، به یادم باش که بی تو هیچ و پوچ خواهم بود.

به تمام شهدای راه اسلام اول رو به خدا کرده، می‌گویم که پروردگارا، من با چشمانی باز و با آگاهی بر اینکه چه راهی را می‌روم و با ایمان به تو و طرفداری از حق و مبارزه با کفر بدین راه آمدم نه به‌خاطر ریا و تکبر و خودنمائی و برای مبارزه با نفس و کامل کردن ایمان خود این راه را انتخاب کرده‌ام. پس پروردگارا، خود مرا بیامرز و از سر گناهانم بگذر و جزء اولیائت قرار ده.

و سلام ای پدر و مادران و برادران و ای خواهران عزیزم، اکنون که به خواست خداوند تبارک و تعالی توفیق آن‌را پیدا نموده تا در میدان امتحان الهی راه یابم. امیدوارم در این راه فاتح شاد و مسرور و در بازگشت با قلبی آکنده از شادی و نوای پیروزی به‌دنبالم به آغوشتان بازگردم. ان‌شاء الله

و ای ملت آزاده من چه می توانم برای شما بنویسم و چه سفارشی می‌توانم برای شما بنمایم این شماها بودید که ماها را پرورش دادید و این شماها بودید که ما را رهنمود و راهنما بودید. این شماها بودید که ما را در ادامه راه امید می‌دادید. اکنون این خون‌ها چه ارزشی دارد که در راه اسلام ریخته‌ایم؟ انقلاب عزیز سیراب شد از خون ما به ایستادگیت ادامه بده. ای بازوان انقلاب بجوشید از خون ما و به تداوم ادامه دهید. ای اسلامیان بر خروشید، پرچم اسلام را در سرتاسر جهان بر پا کنید.

ای ملت و ای جوانان همه مسئولید در برابر ملت‌های تحت ستم، برخیزید و بکوشید تا به یاری الله آنها را از زیر یوغ چپاولگران نجات دهید. ای مردم، بی‌تفاوت نباشید و هر کدام به‌دست خود تا می‌تواند بکوشید کارگر در کارخانه، کشاورز در کشتزار، سرباز در جبهه، معلم در مدرسه، مردم در صحنه هر کدام می‌تواند فعالیت کنید تا اسلام را حفظ کنید و مقدمه‌ای برای انقلاب جهانی حضرت بقیة الله می‌باشد و در این راه از هیچ کس نهراسید.

ای جوانان، نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان، مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد. مبادا در حال بی‌تفاوتی بمیرید. ای مادران، مبادا از رفتن فرزندانتان در جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی‌توانید جواب زینب را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود. همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه‌های نبرد بفرستید.

ای‌ملت عزیز، اگر واقعا مرا دوست داشتید، حالا راهم را ادامه دهید و با شرکت در جبهه‌ها و با کمک‌های مالی پشت جبهه اسلام را یاری کنید و مرا حلال کنید که من شما را حلال کردم شما باید خوشحال باشید من خوشحال و خوش کام و خوش بختم چرا چون رسالتم را به پایان رساندم. ای برادران، استغفار و دعا را از یاد نبرید همیشه به یاد خدا باشید.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری