خاطره
پنجشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۰۰
دین ما و انقلاب اسلامی آنقدر دشمن دارد که جنگیدن با آن ها به توهم می رسد...
نوید شاهد کردستان:

شهید احمد قوامی


فرزند: محمد باقر

ولادت: ۲ ̷ ۵ ̷ ۱۳۴۷

محل ولادت: روستای حلوان سنندج

شغل: سرباز ارتش لشکر ۷۷ خراسان

تاریخ شهادت: ۲۵ ̷ ۱۱ ̷ ۱۳۶۶

محل شهادت: جبهه زبیدات عراق

نحوۀ شهادت: درگیری با نیروهای عراق- اصابت گلوله محل دفن: روستای حلوان سنندج


پدر و مادرش محمد و گل اندام نام داشتند و در روستای حلوان سنندج به کار کشاورزی و دامداری مشغول بودند. دورۀ تحصیلات ابتدایی را با موفقیت سپری نمود و از آن پس فقر و محرومیت و همچنین نبود امکانات تحصیلی او را از ادامه تحصیل باز داشت.

تا رسیدن به سن خدمت نظام در کنار خانواده اش به کار سخت در روستا مشغول بود سپس خود را معرفی و به عنوان سرباز وظیفه در نیروی زمینی ارتش لشکر ۷۷ خراسان عازم جبهه های جنگ شد.

احمد پس از انجام ماه ها خدمت و مقابله با دشمن متجاوز، سرانجام هدف اصابت گلوله قرار گرفت و به کاروان سرخ شهادت پیوست.

نوبت تو هم می رسد!

برادرم احمد ازمن بزرگتر بود. خیلی همدیگر را دوست داشتیم. زمانی که به خدمت رفت، خیلی تنها ودلتنگش شدم. انگار چیز گران بهایی را گم کرده بودم. بی قرار و بی طاقت بودم. دنبال بهانه ای بودم گریه کنم و سبک شوم. اولین مرخصی اش را آمد، ازخوشحالی بال در آورده بودم. ازکنارش تکان نمی خوردم. چند تا پوکۀ فشنگ برایم آورده بود و از سربازی برایم می گفت. چنان شیفته شده بودم که گفتم ای کاش من هم همراهت می آمدم. خندید و گفت : نگران نباش نوبت تو هم می رسد! دین ما و انقلاب اسلامی آنقدر دشمن دارد که جنگیدن با آن ها به توهم می رسد. پانزده روز از رفتن به جبهه در آخرین مرخصی او گذشته بود که خبر شهادتش را به ما دادند.

از خاطرات آقای صلاح قوامی، برادر شهید


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده