سیری در حیات و کلام طیبه شهید«رضا سرخیل»؛
توصیه می کنم که پیرو امام عزیز باشید و پشتیبان ولایت فقیه باشید که خداوند سعادت دنیا و آخرت نصیب شما بکند و آنهایی را هم که در خط رهبری همچون امام عزیز نیستند، خداوند آنها را هدایت کند و خون شهدا در انها تحول ایجاد کند که زندگی بالاخره تمام می شود و مرگ سراغ انسان می آید اما مرگ سرخ بهتر از زندگی با ذلت است.

زندگی و وصیت

نوید شاهد البرز؛ شهید «رضا سرخیل»
در سال 1338، در خانواده اي كشاورزي و مذهبي در شهرستان ساوجبلاغ از توابع استان البرز ديده به جهان گشود. او معارف و اخلاق اسلامي را از همان ابتدا از پدر و مادرش كه از پرورش يافتگان مكتب انسان ساز اسلام بودند، فرا گرفت. وی پس از پشت سر نهادن دوران خوش كودكي پا به عرصة تحصيل علم و دانش نهاد و تحصيلاتش را با موفقيت تا پايه چهارم ابتدائي ادامه داد ولي به سبب كمبود امكانات مجبور شد درس و مدرسه را رها سازد و در امور كشاورزي ياريگر پدرش باشد. در اين كار پر بركت و در عين حال پر مشقت زحمات زيادي كشيد تا اينكه با پيروزي انقلاب اسلامي و شروع جنگ تحميلي عزم جهان نمود تا به نداي رهبرش لبيك گفته باشد،لذا اين جوان با غيرت و مخلص پس از وداع با خانواده از طريق بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي رباط كريم به سمت جبهه شتافت تا ياريگر رزمندگان در رويارويي با سربازان متجاوز و فريب خورده عراق باشد.
او در زمان حياتش فردي مؤمن، با تقوي و پيشقدم در امور خير بود.هميشه به قرآن عشق مي ورزيد و در نمازهاي جماعت با آغوش باز شركت مي كرد و در تظاهرات ضد رژيم پهلوي نيز ساير مبارزان مسلمان را همراهي مي كرد.                                                                                                                                                                     
سرانجام بعد از مجاهدت ها و رشادت های فراوان در هفتم بهمن ماه 1365، به شهادت رسید. تربت پاک شهید گلزار شهدای روستای « هیو» نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.


وصیت نامه شهید « رضا سرخیل» را در ادامه مطلب می خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدای تبارک و تعالی که تمام وجود ما از اوست و دوباره این امانت را به او بر می گردانم. خدایا! چه کنم که هیچ چیزی از خودمان نداریم در راه تو نثار کنیم و درود خدا بر پیامبران و امامان و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت امام زمان (عج) و سلام بر شهیدان راه خدا و با نثار خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند و سلام به رهبر کیبر انقلاب امام خمینی(ره) که ما را به راه راست هدایت نمود و اسلام عزیز را دوباره در میان بشریت زنده نمود اسلام عزیزی که چه زحمتهایی برایش کشیده شده و چه خونهای پاک برایش ریخته شده پیغمبر خاتم محمد بن عبدالله در طول 10 سال هفت جنگ کرده و علی (ع) جنگهای  زیادی با مخالفان اسلام نمود و امام حسن (ع)  چه مصیبتها که کشیده و تکلیف را برای ما روشن نموده و هیچ عذری را برای ما باقی نگذاشته است پس ما که مسلمان هستیم و خود را پیرو امامان می دانیم باید حرکت بکنیم و دین خود را برای اسلام انجام بدهیم و در این راه هر چقدر مصیبت بر ما وارد شود چون برای اسلام  است، قابل تحمل است.
 مصیبت در دنیا هر چقدر باشد تمام می شود و شادی تمام می شود اما آنچه که باقی می ماند، آخرت است و اجر آخروی و آنهایی که نشسته اند و  می گویند: جنگ است کی تمام می شود و چقدر باید جوان های مردم کشته بشوند تا به واقعیت اسلام پی نبرده اند و ما با هیچ کشور و قوم و قبیله ای جنگ نداریم و اما به ما تجاوز شد و اسلام عزیز مورد هجوم قرار گیرد و به حقوق و ایدئولوژی ماتجاوز بشود با تمام وجود می ایستم و مبارزه می کنیم  و اینها نشستن فقط به ما مادیات دنیا فکر می کنند و حیات خود را در خوردن و خوابیدن و دل بستن لذتهای دنیا اما ما به چیزی فکر می کنیم که برای همیشه باقی است، لذتهای دنیا تمام شدنی است.

اما سخنی با پدر و مادر :
پدرم،  قدر خودت را بدانید و از خداوند طلب صبر کنید و توکل به خدا بکنید و  اجر شما پیش خدا محفوظ  است و امیدوارم که مرا ببخشی من که نتوانستم زحمتهای شما را جبران بکنم .
مادر عزیز! بهتر از جانم اگر ما به این مرحله دست پیدا کردم این لیاقت مادری شما است مرا در دامن خود خوب پرورش داده ای و من نتوانستم آن وظیفه فرزندی را انجام دهم من چقدر درباره شما بگوئیم کم گفته ام خیلی زحمت کشیده ای خداوند اجر شما را بدهد و امیدوارم مرا عفو کنی و صبر داشته باشی.
همسر مهربانم آن روحیه را که من در شما دیدم و با اطمینان خاطر به جبهه رفتم می دانم قلب شما کوچک است اما روح ات خیلی بزرگ است من وظیفه ام را نسبت به شما انجام نداده ام و امیدوارم که مرا ببخشی و صبر را اختیار  کنی.
سخنم با برادران عزیز امیدوارم که در این چند سال من در بین شما بودم مرا به عنوان برادر کوچک قبول کرده بودیم و هر چه بدی از من دیدی مرا ببخش و به شما توسعه می کنم که همراه امام عزیز باشید.
خواهران مهربانم هر چقدر بدی از من دیدی مرا ببخشید و به شما عرض می کنم زینب گونه باشید و مثل زینب(ع) داغ شخصیت بزرگوار مثل امام حسین(ع) را دید تحمل و صبر کرد و شما هم صبور باشید و خداوند اجر آخرت را به شما نصیب می کند.
دوستان و فامیلها و مردم طلب عفو می کنم و توصیه می کنم که پیرو امام عزیز باشید و پشتیبان ولایت فقیه باشید که خداوند سعادت دنیا و آخرت نصیب شما بکند و آنهایی را هم که در خط رهبری همچون امام عزیز نیستند، خداوند آنها را هدایت  کند و خون شهدا در انها تحول ایجاد کند که زندگی بالاخره تمام می شود و مرگ سراغ انسان می آید اما مرگ سرخ بهتر از زندگی با ذلت است و امت از علی درس بگیریم که فرمود: «ننگ بر من که در بستر بمیرم.»
از خداوند برای بازماندگان شهدا طلب صبر می کنم و پیروزی را برای اسلام عزیز و نابودی استکبار جهانی و طول عمر امام عزیز خواستارم.


 
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده