شهید «عطاءاله ملکیان» معرفی می شود؛
او هنگام اعزام به جبهه در پاكسازي منطقه از گروهكها هدف نابودي آنان را در دل خود مي‌پروراند و با توجه به اينكه وي قهرمان كشتي نيز بود، مردی عمل گرا بود و از علي (ع) اخلاص و عمل را آموخته بود و هيچوقت پشت به دشمن نمي‌كرد.وی در موقع اسارت، هيچ لحظه ترس و واهمه‌اي به دل راه نداد و بنا به روايت همراهان حتي چندين بار با دست خالي قصد حمله به گروهكها را داشت ولي متاسفانه موقعيت ايجاب نمي‌كرد.
مروری بر زندگی و زمانه شهیدی با دانایی و عزمی راسخ

نویدشاهد البرز؛ شهيد« عطاءاله ملكيان» که نام پدرش «توفيق» در سال 1338 ، در روستاي« يلقون آغاج» از توابع شهرستان «تكاب» در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود. وی به علت گذشت و ايثاري كه همواره در چهره او نمايان بود، فردي تلاشگر مومن و پاي بند به اسلام ناب محمد (ص) و قرآن بود. او بعد از پيروزي انقلاب اسلامي عضو انجمن اسلامي در مدرسه بود و در كنار مدرسه همواره به عنوان نيروي مردمي داوطلبانه در پاكسازي ضد انقلابيون در منطقه نقش بسزايي داشت.


در دبيرستان سوري سابق تكاب، اولين فردي بود كه در راهپيمايي ضد رژيم طاغوت و شعار مرگ بر شاه نقش عمده‌اي داشت. او در انجمن اسلامي عضو فعال بود و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، با تمامي احزاب كه مي‌خواستند در مدرسه تبليغ كنند بارها با طرفداران گروهكها به بحث مي‌پرداخت و آنان را راهنمايي و ارشاد مي‌نمود و در كنار سنگر مدرسه در عمليات پاكسازي منطقه شركت داشت و درعمليات ها رزمنده ای نمونه و شجاع بود. شهيد به علت علم و آگاهي كامل به اسلام و قرآن و ولايت فقيه و عاشوراي حسيني و امام راحل اعتقاد قلبي داشت و در تمام مراحل در صف اول بود و به همين خاطر لبيك گوي راه امام حسين(ع) با صداي الله اكبر به دست منافقين كوردل به شهادت رسيد. او با توجه اعتقاد راسخ و ايمان و اعتقاد قلبي كه به خداي متعال داشت و الهام گرفته از عشق به ثاراله حضور درجبهه را مقدم مي‌شمرد.

او هنگام اعزام به جبهه در پاكسازي منطقه از گروهكها هدف نابودي آنان را در دل خود مي‌پروراند و با توجه به اينكه وي قهرمان كشتي نيز بود، مردی عمل گرا بود و از علي (ع) اخلاص و عمل را آموخته بود و هيچوقت پشت به دشمن نمي‌كرد.وی در موقع اسارت، هيچ لحظه ترس و واهمه‌اي به دل راه نداد و بنا به روايت همراهان حتي چندين بار با دست خالي قصد حمله به گروهكها را داشت ولي متاسفانه موقعيت ايجاب نمي‌كرد.

او می گفت: دشمنان اسلام از هر طرف مرا محاصره كرده بودند و بارها درخواست كردند كه بر عليه اسلام و انقلاب سخن بگويم بارها و بارها با صداي الله اكبر خميني رهبر جواب آنان را داد و سرانجام در نبردی بزدلانه دشمنان گلوله را به سوي دهانش نشانه گرفتند و او را به شهادت رساندند.

او با اخلاق و رفتار حسنه و نيكويش در بين دوستان و آشنايان نمونه بود و او هميشه در بين همه زبانزد بود و همواره از شجاعت و رشادت و تعصب وي سخن مي گفتند و سعي مي‌كرد همچون اخلاق شايسته وي را داشت.


در سال 1361، در آزمون تربيت معلم موفق شد و هنگام ثبت نام همراه دوستانی كه به استان اعزام بودند، منافقين كوردل چون بارها رشادتهاي وي در پاكسازي مناطق ديده بودند ناجوانمردانه در جاده تكاب و شاهين دژ در حوالي روستاي كوي آغاج كمين كرده بودند و ماشين را نگه داشته و او را همراه دوستان به اسارت بردند و بعد از مقاومت جانانه با ضد انقلابيون، سرانجام در تاریخ اول دیماه 1361، به شهادت رسید.تربت پاک شهید در آذربایجان غربی در شهر تکاب نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

به نقل از خانواده شهید:

او از اول كودكي به علت هوش و ذكاوت و شجاعت و دليري كه داشت فردي در بين خانواده و دوستانش استثنايي بود و زندگي‌اي سراپا خاطره بود و هميشه در كنار پدر و مهر خانواده تلاشگر بود. وی سرانجام به خاطر مبارزات بر عليه دشمنان اسلام در اول دیماه 1361، به شهادت رسید.


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده