در سالروز شهادت شهید «تورج فلاح فر»؛
مسئله شهادت يك مسئله حل شدنى براى ملت ما است ،كه شهادت پيروزى است رسيدن به الله است، در درجه اى بزرگ است و هركس به آن نمى رسد و شهادت دعـوتى است به همه عصرها و نـسلها كه اگر مى توانى بميران و اگر نمى توانى بـمير يا رسالت حسين را به دوش بگير و يا رسالت زينب را و غير از اين دو يزيدى مى شوى.
شهادت پیروزی است
نویدشاهدالبرز؛ شهيد «تورج فلاح‌فر» در بیست و ششم شهریور ماه 1345، در خانواده‌اي مذهبي و با ايمان در شهرستان «اهواز» پا به عرصه وجود نهاد. دوران كودكي را با شور و نشاط خاص آن دوران به پايان رسانيد و در سن هفت سالگي براي كسب علم و دانش وارد مدرسه شد و شروع به درس خواندن نمود. فردي باهوش و كنجكاو بود و تحصيلاتش را تا دوم نظري در رشته اقتصاد ادامه داد. در جريان انقلاب فعاليت بسيار گسترده داشت بعد از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي به خاطر عشق و علاقه‌اي كه به امام داشت به فرمان او وارد بسيج شد و به دفاع از ارزشهاي انقلاب اسلامي مشغول گرديد. وی فردي بسيار زحمتكش و دلسوز براي جامعه بود با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران براي حمايت از كشورش داوطلب رفتن به جبهه شد و به مقابله با صدام غفلقی كه غلام حلقه به گوش آمريكا بود، پرداخت. تا اينكه سرانجام در تاريخ یازدهم مهرماه 1361، در عمليات ظفرمند «مسلم بن عقيل» در منطقه عملياتي «سومار» پس از ساعتها مبارزه و ايثار با اصابت تركش به درجه رفيع شهادت نائل گرديد. تربت پاک شهید در گلزار چهارصد دستگاه کرج نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

فرازی از وصیت نامه شهید«تورج فلاح فر»:

«من طلبى وجدنى و من وجدنى عرفنى و من عرفنى احبنى و من احبنى عشقنى

و من عشقنى عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فعلى دينه و من على دينه فا نادينته»

آنكس كه مرا طلب كند مى يابد. آنكس كه مرا يافت مى شناسد. آنكس كه مرا شناخت دوستم مى دارد آنكس كه دوستم داشت

به من عشق مى‌ورزد. آنكس كه به من عشق ورزيد من نيز به اوعشق مى‌ورزم آنكس كه به او عشق ورزيدم مى كشم‌ و آنـكس

را كه من بكشم خونبهايش بر من واجب است و آنكس كه خونبهايش بر من واجب است پس من خودم خونبهايش هستم.

به نام الله نويد دهنده پيروزى انقلاب اسلامى و حق بر باطل و با سلام خدمت امام عصر (عج) و نايب بر حقش امام خمينى و با سلام و درود نثار جان بر كفان پاسداران و روساى مملكتى وصيت نامه خود را شروع مى كنم.

خدايا، من فقط تو را به خاطر شايسته بودن و يگانه بودن ستايش مى كنم. خدايا! از تو مغفرت مى خواهم و از تو مى خواهم كـه مرا به راه راست هدايت كنى. اى خدايى كه زمين و آسمان تو را ستايش مى كنند و اى خدايى كه زمين و آسمان عذاب تـو را تحمل نمى توانند بكنند ما فقط تو را مى پرستيم و از تو كمك مى خواهيم. ما همه مى دانيم كه تنها راه نزديكى به خدا نـماز است و نماز ستون دين است و در اين دوره از زمان جبهه محل دعا و نيايش و نزديكى به خدا است و در جبـهه امام زمـان است امام حسين است و نيروى لايزال الهى است كه مى جنگد و ما همه واقفيم كه ما فقط وسيله ايم و فرمانده مـا امام زمان است و چه ما بجنگيم و باشيم و نباشيم او خودش و يارانش اسلام را پيروز مى گرداند. پس بايد به سـوی جبهه شتـاب كرد و در سختى ها غرق شد و در اين سختيها به خدا نزديك شد و اين‌جنگ و فـلسفه شهادت از اسـلام است و منتى اسـت كه خداوند بر ملت ما گذاشته است.

مسئله شهادت يك مسئله حل شدنى براى ملت ما است ،كه شهادت پيروزى است رسيدن به الله است، در درجه اى بزرگ است و هركس به آن نمى رسد و شهادت دعـوتى است به همه عصرها و نـسلها كه اگر مى توانى بميران و اگر نمى توانى بـمير يا رسالت حسين را به دوش بگير و يا رسالت زينب را و غير از اين دو يزيدى مى شوى.

و حال اى مادرم اى كه تو سالها زحمت براى من كشيدى و شبـها تا صبح به خـاطر من بيدار ماندى و امانتــى را بزرگ كردى اميد است كه بتوانى امانت خود را تحويل صاحبش بدهى و اميد است امانت تو لايق باشد و من دوست دارم اگـر شهيـد شدم

و اين سعادت نصيب من شد تـو بعد از من گرى مـكنى و اى پدر گرامى كه تـو سالها تلاش كردى و زحمت كشيدى از زحمـات شما پدر و مادر قدر دانى مـى كنم و اميدرارم پسر كوچـكتان را حلال كنيد چرا كه اگر شما ازمـن راضى باشيد خدا هم راضى خواهد بود.

و وصيت مى كنـم كه اگـر شهيد شـدم در روى تابوت مـن عكس بزرگ امام و عـكس كوچـك من زده شود تا همـه بدانند كـه من پيرو رهبرم هستم و وصيت مى كنم كه هرچه برهكارى دارم پرداخت كنيد و اگر توانستيد براى من از خدا طلب مغفرت و

آمرزش كنيد و نماز وروزه اى نـخوانده و نگرفته مـن را ادا كنيد و اى پدر و اى مـادر دوست دارم كه در پشت جبهه بنـفع اسلام كار كنيد و هدف فقط الله باشد ، و من مال وپولى ندارم واگر هـم چيزى دارم صلاح آن را به شـما مى دهم همچنين از برادرم بخاطر زحمتها و كمكهاى او قدردانى مى كنـم و اميدوارم بعد از شـهادت من دست از جنگ با دشمن بر نـدارد و همچنين از خواهرم طلب بخشش مى كنم و اگر از دست من ناراحت است اميـدوارم هميشه در سنگر باشد و از كليه خـانواده مى خـواهم كه در تشيـیع جنازه من نـگريند و گريه خـود را در خانه كنید كـه منافقان خوشحال نشوند و مانند كوهى استـوار باشند و وصيت مى كنم كه اگر شهيد شـدم مرا در گـلزار شهيدان چهارصد دستـگاه به خاك بسپاريد و در آخر بـراى دوستان پيامى دارم كه به جبهه ها بيايند كه مـحل خود سازى و عـبادت است و بيشترين تكيـه من بر حق الناس است كه اگـر داشته باشم حتما بدهيد ديگر حرفى ندارم سلام من بر همه خانواده و اقوام باد و يك وصيت مهم ديگر كه امام را دعا كنيد.


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده