در سالروز شهادت منتشر می شود؛
هنگامي كه خداحافظي كرد به من گفت: پدر ممكنه كه من برنگردم چون كه در خواب امام رضا(ع) به من نامه ای داد. تابوت مرا در جاي بلند بگذاريد كه بوي من به وطنم آيد. ما او را تقديم امام رضا(ع) كرديم.
روایتی پدرانه از شهید سلگی؛ پیکرم را در جای بلندی بگذارید تا بوی من به وطن آید

نوید شاهد البرز؛ شهید«محمد سلگی» که نام پدرش«علیرضا» و مادرش«انار» است در اول فروردین ماه 1339، در تهران چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد و به عنوان رزمنده ارتشی به جبهه اعزام شد. وی بعد از رشادت ها و دلاوریهای فراوان در دهم شهریور ماه 1360 ، در منطقه کرخه نور به شهادت رسید. تربت پاک شهید در امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

روایتی پدرانه از شهید «محمدسلگی»؛ او را تقدیم امام رضا (ع)کردیم

روایتی پدرانه از شهید «محمد سلگی» را در ادامه می خوانید:

«ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»

در سال 54، در يگان نوجوانان به استخدام در آمد و بعد از طي دوره هاي تخصصي در تهران و شيراز به تيپ زرهي همدان منتقل شد. در سال 58، براي مقابله با ضد انقلاب به كردستان اعزام گرديد و تا شروع جنگ تحميلي در كردستان بوده و پس از آن تا لحظه شهادت در جبهه هاي مختلف در حال مبارزه با بعثيون كافر بوده تا اين كه در سال 1360، در حمله شهيد رجايي و باهنر در منطقه كرخه نور در تاريخ دهم شهريور سال 1360، به ديدار الله شتافت و به شهادت رسيد و در تاريخ شانزدهم شهریور ماه 1360، پیکر مطهرش در «امام زاده محمد» كرج به خاک سپرده شد. ضمناْ يك سال قبل از شهادتش شخص مورد علاقه اش را عقد نموده بود.

يك سال تمام محمد عقده كرده بود به او مي گفتيم: چرا ازدواج نمي كني؟ او مي گفت: يا شهادت، يا ازدواج.

زمانیکه امام عزيزمان فرمود: كه جنگ ادامه دارد او گفت كه من تا جنگ به پايان نرسد ازدواج نمي كنم و سفر آخرش به ترمينال رفتيم همراه با مادر و همسرش هنگامي كه خداحافظي كرد به من گفت: پدر ممكنه كه من برنگردم چون كه در خواب امام رضا(ع) به من نامه داده ای داد. تابوت مرا به جاي بلند بگذاريد كه بوي من به وطنم آيد كه او را تقديم امام رضا(ع) كرديم.


منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده