در سالروز شهادت منتشر می شود؛
پدر و مادر عزيزم من شايد براي مدتي ديگر هم به مرخصي نيايم و امكان دارد تا آخر ماه رمضان هم طول بكشد كه بعد از آن ديدارها تازه شود. اينجا هوا هنوز خيلي گرم نشده است چند روزي بود كه هوا خيلي گرم بود ولي امروز به شكر خدا هوا خوب است.
نامه به یادگار مانده از سرباز شهید «بابک بهرامی حران»

نویدشاهدالبرز؛ شهید «بابک بهرامی حران» در چهاردهم فروردین 1345، در خانواده ای مومن و متدین در شهر «سمنان» دیده به جهان گشود و دوران طفولیت در دامان مادری پاک و عفیف و پدری دلسوز و زحمتکش پشت سرگذاشت و در سن هفت سالگی وارد کانون علم شد و دوره راهنمایی در مدرسه خیابانی به اتمام رسانید و دوره دبیرستان را در مدرسه سجاد و امامزاده حسن گذراند. او با آشنایی با نهاد مقدس بسیج به عضویت این نهاد طیبه در آمد و در حین تحصیل شبها را تا صبح به حراست می پرداخت و در پی شروع جنگ تحمیلی چون سن کمی داشت فقط در پشت جبهه خدمت می کرد و بعد از چند سال به عضویت سپاه پاسداران در آمد و سرانجام بعد از مجاهدت ها و رشادت ها در تاریخ نوزدهم مرداد ماه 1366، در عملیات پیروزمند «نصر هفت» در منطقه «سردشت» به شهادت رسید و پیکر مطهرش در امامزاده «محمد کرج» به خاک سپرده شد.

پیام شهید: خواهران عزیزم حجابتان را حفظ کنید که سیاهی چادر شما ارزنده تر از سرخی خون من است.


نامه به یادگار مانده از سرباز شهید «بابک بهرامی حران»

از شهید «بابک بهرامی حران» نامه ای به یادگار مانده است که در ادامه می خوانید:

با عرض سلام و دعاي خير خدمت پدر و مادر عزيزم،

اميد فراوان دارم كه حال همگي شما خوب باشد و در زير سايه ايزد منان زندگي خوبي را بگذرانيد. اگر از احوالات اين حقير خواهان باشيد به حمدالله خوبم و نگراني به جز دوري شما و آرزویي به جز ديدار مجدد شما عزيزان ندارم و چند دقيقه پيش يكي از بچه‌هاي گردان حفاظت تلگراف شما مادر عزيزم را كه مرا خيلي خوشحال كرد برايم آورد. خدمت آقا ناصر و زهرا خانم سلام مي‌رسانم و صورت ماه مريم كوچولو را از راه دور مي‌بوسم. خدمت آقا فرهاد نيز سلام مي‌رسانم و اميدوارم كه در كارهايشان موفق باشند. چند روزي است مي‌خواهم براي شما تلفن كنم ولي متاسفانه يا تلفن خانه خراب است و يا نوبت به من نمي‌رسد و مشكلات ديگر كه موفق به صحبت با شما عزيزان نشدم. پدر و مادر عزيزم من شايد براي مدتي ديگر هم به مرخصي نيايم و امكان دارد تا آخر ماه رمضان هم طول بكشد كه بعد از آن ديدارها تازه شود. اينجا هوا هنوز خيلي گرم نشده است چند روزي بود كه هوا خيلي گرم بود ولي امروز به شكر خدا هوا خوب است و ان شاءالله بعد از ماه رمضان مرخصي‌هاي كه طلب دارم مي‌گيرم و به پابوس شما مي‌آيم.

مادر عزيزم امروز يكي از نيروهاي ستاد اجرائي كه از بيمارستان امام حسين(ع) آمده بود نامه‌اي از «حميد مرداني» براي من آورد و من چون شنيده بودم كه خانواده حميد از او خبري ندارد اين مطلب را نوشتم كه شما به آنها بگوييد و فردا ممكن است حميد پيش من بيايد و خلاصه خبر سلامتي او را بدهيد كه ثواب دارد. از اين حرفها كه بگذريم سلام اين حقير را به تمامي دوستان و آشنايان به خصوص اهل فاميل برسانيد. پدر و مادر عزيزم من در ستاد اجرائي هستم و جايم خيلي خوب است و امكانات رفاهي اينجا هست و به هيچ چيز به جز خبر سلامتي شما نياز ندارم و ممكن است در هفته آينده لباس و لوازم مشخص ديگرم را كه خيلي زياد و دست و پاگير شده است با پست و يا تيپاكس به كرج مي‌فرستم. ديگر مزاحم اوقات شريف شما نمي‌شوم. به اميد ديدار شما عزيزان. «مهدي(بابک) بهرامي » سی و یکم فروردین 1366


نامه به یادگار مانده از سرباز شهید «بابک بهرامی حران»

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده