در سالروز ولادت منتشر می شود؛
مرگ نيستى و فنا نيست، بلكه انتقال از دنياى فانى به دنياى باقى و پايدار است، مرگ منتقل شدن از جهان كشت و عمل به جهان نتيجه و محصول است.
درنگی در زندگی و وصیت نامه پر بار شهید« عبدالله غیاثی راوندی»

نویدشاهدالبرز؛ شهيد «عبدالله غياثي راوندي» در بیستم تيرماه سال 1341، در خانواده روستايي در «شهر بابك» به دنيا آمد. هنوز يك سال نداشت كه به اتفاق خانواده خود به علت عدم بضاعت مالي كه علت كوچ روستائيان است به تهران رهسپار شدند. او از همان دوران طفوليت با سختيها آشنا شده بود و با خطراتي كه او را با مرگ حتمي تعقيب مي كرد. عبدالله هفت ساله بود كه به دبستان رفت تا به سلاحي كه لازمه مبارزه است مسلح شود.

عبدالله به كارمشغول مي شد تا مخارج زندگي و تحصيل خود را تآمين كند. او با وجودسختي زندگي هميشه دركلاس شاگرد ممتاز بود و دوران راهنمائي از بودن كلاسهاي مختلف رنج مي برد و درنوشته هاي خود براين موضوع سخت تكيه داشت. او هيچگاه آرام نبود و هميشه در حال مبارزه با آثار شوم حكومت طاغوت بود تا اولين حركتهاي انقلاب اسلامي شكل گرفت عبدالله از كساني بود كه درمحل با اولين فريادهاي آغازگرانه خود جمعيت را به خيابانها مي ريخت و سيل خروشان است حاضر در صحنه رژيم منفور طاغوت رسوا مي ساخت. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي دركميته عظيميه در كنار حجت السلام جنتي رضوي روحاني مبارزوخستگي ناپذير همكاري لازم رامي نمود. سرانجام پس ازپايان دوره راهنمائي وارد هنرستان صنعتي شد و با وجود تلاشهاي پيگير اجتماعي و انقلابي كه داشت. هميشه شاگرد ممتاز بود و دركنار كتب درسي به مطالعه كتب مذهبي مي پرداخت و در سال 1358، با گرفتن ديپلم نقشه برداري درسال 59، موفق به اخذ ديپلم راه و ساختمان گرديد. او پس از فارغ التحصيل شدن از هنرستان به دنبال گمشده خويش مي گشت و گمشده اش را در جبهه هاي حق عليه باطل مي ديد. تا اينكه در تاريخ دوم بهمن ماه 1359، به مدت پانزده روز به پادگان لاهوتي اعزام شد تا آموزشهاي لازم را فرا گيرد و در تاريخ هفدهم بهمن 59 ، از طرف مركز انجمنهاي اسلامي تهران عازم اهواز شد.

از اهواز به شوشتر رفت تا براي پانزده روز ديگر آموزش سلاحهاي سنگين را بييند و عازم جبهه سوسنگرد منطقه ما كليه واحد جنگهاي نامنظم شهيد چمران شده و براي دومين بار به جبهه سفر مي كند تا همراه برادران رزمنده خود در منطقه سوسنگرد عازم شوند. در تاريخ بیست و پنجم 1359، به مرخصي اعزام مي گردد و در اين بين خود را براي خدمت مقدس سربازي آماده مي سازد. عبدالله همراه جنگهاي نامنظم شهيد چمران عازم جبهه هاي جنوب مي گردد و در عملياتي كه نام «طريق القدس» را داشت و با سربلندي به همراه ديگر همرزمانش آزادي بستان را جشن گرفتند ولي هنوز ذائقه طعم پيروزي را داشت كه در ضد حمله صداميان كافر در روز نهم دي ماه سال 60، به آرزوي ديرينه خود كه همان مرگ سرخ بود رسيد.

وصیت نامه شهید «عبدالله غیاثی راوندی» را در پیش روی داریم:

به نام خداى درهم كوبنده ستمگران «انا لله و انا اليه راجعون » ماهمه از آن خداييم و به سوى او باز مى گرديم.

شهيد رجايى؛ زمانى كه آخرين فشنگ ما تمام مى شود جنگ واقعى ما تازه شروع مى شود.

پس از تقديم عرض سلام، سلامتى وجود همگى شما را از درگاه ايزد منان و قادر خواهان و خواستارم و اميدوارم كه در زندگى شادكام و پيروز و خوشبخت باشيد و اميد آن دارم كه همگى ما از پويندگان مكتب سرخ حسين ( ع ) باشيم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بكشيم و مظهر فداكارى و شجاعت و مقاومت باشيم و چون شمع بسوزيم و نور بدهيم.

آرى! اى پدر و مادر عزيزم و برادران محبوبم اگر من نتوانستم زحمات و محبتهاى شما را جبران كنم. معذرت مى خواهم و اميدوارم كه با تمام وجودتان من را حلال كنيد.

و به شما بگويم كه اگر اين سعادت نصيب من شد و در راه خدا كشته شدم هرگز گريه نكنيد و در زندگى شاد و خندان و شنگول باشيد و بدانيد كه مرگ نيستى و فنا نيست، بلكه انتقال از دنياى فانى به دنياى باقى و پايدار است، مرگ منتقل شدن از جهان كشت و عمل به جهان نتيجه و محصول است و اى پدر و مادر خوبم من هديه اى براى شما ندارم كه تقديم كنم جز اينكه يك چيز و آن شهادت در راه خدا و براى اسلام و افتخار بوجود آورد. براى شما و اميد آن دارم كه پدر و مادر و برادران و پسرخاله هايم و دوستان و اقوام و فاميلها باهم با مهر و محبت و عشق به الله و مكتب و فداكارى و گذشت و خوشى زندگى كنند و در جامعه نمونه و الگو براى ديگران باشيد و از فرد پرستى و شخصيت پرستى بپرهيزيد و استقلال فكرى و اراده قاطعى داشته باشيد و چون اعضاى يك پيكر متحد باشيد و از ياران باوفاى اسلام و امام عزيزمان اين اميد محرومان جهان، اين قلب تپنده انقلاب باشيد.

در پايان ضمن طلب حلاليت، بخشش اميدوارم كه اين سلام گرم مرا پدر و مادر عزيزم و برادران خوبم در گوشه اى از قلب پر عاطفه و مهر خويش قرار دهند و سلام مرا به خانواده خاله عزيز و مهربانم و مشهدى هاشم مهربان و پسرخاله‌هاى گراميم و دخترخاله هاى زينب گونه ام و خانواده برادر عزيزم عباس آقا و برادر خوبم ابراهيم آقا و ديگر اقوام و فاميل و دوستان عزيزم برسانيد.

به اميد پيروزى لشكر اسلام بر كفر و فرج هرچه زودتر امام مهدى ( عج )

در مسلخ عشق جز نكو نكشند* روبه صفتان زشت خو نكــشند

گر عاشق صادقى زمردان مهراس* مردار بود هر آنكه اورا نكـــشند



منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده