در سالروز شهادت منتشر می شود؛
خدايا! تو خود شاهدى كه ما جنگ در راهت را نه براى آرزوى رسيدن به رضوانت و نه از ترس دوزخت پذيرفته ايم كه ما آرزوى بارورى نهال اسلامت را در سر داريم و به هواى رسيدن به كويت پر و بال مى زنيم. حالا بگذار در اين وادى عشق، ما را ديوانه بخوانند، مسخ شده بنامند، غلامان حلقه به گوش ديگران‌ بنگارند و خروشمان بر بيدادگران را تجاوز قلمداد كنند، اگر نصرت دينت ديوانگى است، مسخ شدن است ، فرياد بر مى آ وريم، كه هان! اى مردگان متحرك، ما اين همه كه گفتيد، هستيم.
تاملی بر وصیت نامه شهید «سیدمرتضی میرمجیدی»

نوید شاهد البرز؛ شهید«سیدمرتضی میرمجیدی» که نام پدرش «سیدرضوان» و نام مادرش سیده سکینه است که در سال 1345، در حصارک کرج چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا مقطع سوم راهنمایی ادامه داد و در روزهای دفاع از میهن به عرصه جهاد شتافت و در منطقه جنگی ماووت در یازدهم تیرماه 1366، به درجه شهادت رسید و پیکر پاکش در جوار امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و شهامت در راه وطن است.

وصیت نامه ای از شهید مذکور باقیست که خواندن آن خالی از لطف نیست .

بسم الله الرحمن الرحيم

اى عاشقان و اى مشتاقان زيارت مرقد مطهر حسين از خداى حسين بخواهيد كه رزمندگان را پيروز فرمايد و راه كربلاى حسين را به روى دلباختگان حسين بگشايد ؟!

با نام خدا و استمداد و يارى از او كه يار و ياور ستمديدگان و مظلومان است، وصيت نامه خود را آغاز مى كنم، در ابتدا به حقانيت دين مبين اسلام و پيامبر گرانقدرش حضرت محمد بن عبدالله شهادت مى دهم و بر على و يازده فرزندش كه را هنمايان طريق الهى و امام و پيشواى ما شيعيان هستند گواهى مى دهم. سپس بر آخرين آنان و مهدى صاحب الزمان (عج ) و نائب بر حقش درود مى فرستم، خوشا به حال آنانكه شوق ديدار حسين و زيارت مزار مطهرش را دارند و شبها از شوق او در خونگه عشق با اشك چشم و سوز دل، او را صدا مى زنند و سرودى را زمزمه مى كنند كه تا ابد در اين شبها و همه شبهاى بعد از اين در سكوت بيابان طنين خواهد داشت.

اى منتظران مهدى و اى عاشقان حسين و كربلا ى حسين با قلبى پاك و دلى شكسته از خداى حسين بخواهيد كه رزمندگان ما را پيروز فرمايد و راه كربلاى حسين را به روى عاشقان حسين بگشا. اى دلباختگان حق و اى رزمندگان جبهه حق بدانيد كه پيش قراولان و پرچمداران لشكر اسلام مى روند و پرچم را به دست شما مى سپارند، مبادا در نگهدارى آن سستى بورزيد كه در آن صورت به خدا و پيامبر و به خون شهدا از صدر اسلام تا كنون خيانت كرده ايد، اى خواهران و برادران اى جوانمردان و اى شير مردان ،هيچ وقت و در هيچ حال امام را تنها نگذاريد همواره پشتيبان ولى فقيه و روحانيت اصيل باشيد و از حمايت خود نسبت به آنان دريغ نورزيد و راه شهدا و هدف آنان را هيچگاه از ياد نبريد كه راه و هدف اينان همان راه و روش حسين (ع ) و على اصغر (ع ) و على اكبر عليهم السلام اجمعين و اولياء خداست.

حمد و سپاس بيكران الله را كه حيات در دوران روح الله را در كنار جند الله و چگونه پيوستن به لقاء الله را به ما عنايت نمود و با درود و سلام بررهبران راستين الهى كه به حق حركت و قيامشان تكرار تاريخ نينوا است ، براى از ياد بردگان و فريادشان قيامتى است بر مستكبران و كلامشان حجتى است براى قاعدان، خدايا تو خود شاهدى ما در آرزوى چه چيزى مى رزميم و عامل فرمان چه كسى هستيم، مرگ در اين صراط در قاموسمان چه مفهومى دارد ؟! آيا غير از اين است كه غايت آمالمان چيزى جز مرگ در راه خودت نيست ؟ آيا غير از اين است كه سر تسليم به فرمان آيه هاى قتالت كه با بيان گوياى فرزند پاك فاطمه (س ) از سلاله رسولت لبيك گويان بر سبيل حق پاى نهاده ايم و توفيق مرگ در اين راه سعادت و خفتن را ضلالت، قيام را شجاعت و شهامت و دفاع را مقاومت و ... مى پنداريم ؟

خدايا! تو خود شاهدى كه ما جنگ در راهت را نه براى آرزوى رسيدن به رضوانت و نه از ترس دوزخت پذيرفته ايم كه ما آرزوى بارورى نهال اسلامت را در سر داريم و به هواى رسيدن به كويت پر و بال مى زنيم. حالا بگذار در اين وادى عشق، ما را ديوانه بخوانند، مسخ شده بنامند، غلامان حلقه به گوش ديگران‌ بنگارند و خروشمان بر بيدادگران را تجاوز قلمداد كنند، اگر نصرت دينت ديوانگى است، مسخ شدن است، فرياد بر مى آ وريم، كه هان!  اى مردگان متحرك، ما اين همه كه گفتيد، هستيم كه اگر شما به بنده مظلوم خدا، حسين بن على (ع) نگفتيد كه چرا جنگيد، در آنجائى كه بايد مى جنگيد، مگر به بنده صالح خدا حسن بن على (ع ) نگفتيد كه چرا صلح كرد، در آنجائى كه بايد صلح مى كرد و اكنون نيز اين تكرار تاريخ است، كه عافيت طلبان از امام و امت بريده و به كنج خلوت خزيده و زمزمه شيطانى صلح را نجوا مى كنند و فرياد اسلام سر مى دهند، آهاى شمايان كه اينگونه ايد كجا بوديد، آنگاه كه اين پير سلام فرياد بر آورد كه اسلام در خطر است، در آنجائى كه خاموشى جايز نبود، سكوت كرديد و در اينجا كه بايد رفيق كاروان باشيد، هم صداى صداميان بر راهيان صراط سعادت مى تازيد و بار ديگر تاريخ اسلام را به مسخ خويش مى برند و اين خود حق مظلوميتى ديگر است .

اى پدر و مادر عزيز نمى دانم كه با كدام قلم و با كدامين گفتار از شما حلاليت بطلبم و با كدامين گفتار از زحماتى كه براى من متحمل شده ايد سپاسگزارى كنم، جز اين كه از خداى مهربان بخواهم كه اجرى فراوان و پاداشى عظيم به شما عنايت فرمايد و او جزا دهنده زحمات و مشقت هاى شما باشد. شما وظيفه خود را نسبت به فرزند خود به حد اعلى انجام داده ايد اين شما بوديد كه مرا با قرآن و مفاهيم و مبانى اسلام آشنا ساختيد و شما بوديد كه درس مقاومت و ايثار را به من آموختيد، افتخار بر شما كه به من آموختيد كه در اين وضعيت استثنايى در خانه ننشينم و نظاره گر كشتار بي رحمانه دشمن و تجاوز آنان به سرزمين مقدس اسلامييان نباشم، خداى را سپاس مى گذارم كه چنين پدر و مادرى به من عطا فرمود و شما نيز شكر گزار پروردگار باشيد كه فرزندى به شما عنايت كرد تا پذيراى تربيت صحيح و پرارزش اسلامى شما باشد، شما بوديد كه كلام سرور آزادگان حسين بن على (ع ) را به من تلقين كرديد و يادداديد كه فرمود ( مرگ با عزت اگر خونين است بهتر از زندگى ننگين است ). از شما مي خواهم كه بقيه رسالت خود را نيز به اتمام رسانيد و صبر و شكيبايى را پيشه خودسازيد و لحظه اى از ياد خدا و ذكر خدا غافل نشويد ( الا بذكر الله تطمئن القلوب )، در اين صورت است كه قلوب ، اطمينان و قرار خواهد يافت و در  واپسين ايام از شما مى خواهم كه برادرانم را نيز به گونه اى تربيت كنيد و پرورش دهيد كه با مبانى و مفاهيم اسلام عزيز آشنا شوند و از دنياى مادى و زرق و برق فانى دل بر كنند و خود را براى مبارزه با آمريكا و فرزند نا مشروعش اسرائيل آماده سازند از دوستان و آشنايان و فاميلها مى خواهم كه مرا حلال كنند و به خواهرانم بگوييد كه زينب و ار باشند و بچه هايشان را زينب وار و حسين وار تربيت كنند و از برادرانم و خواهرانم نمى دانم چطور حلاليت بطلبم جز اين كه از خداى مهربان مى خواهم كه اجرى فراوان و  پاداشى نيك به شما عنايت بفرمايد من نيز از شما مى خواهم كه راه اولياى خدا را دنبال كنيد و نماز را هميشه در اول وقت و حتى المقدور با جماعت بخوانيد و در نمازهاى جمعه نيز حضور شما در صحنه ضربه به دشمنان و اين انقلاب است .

»آخرين كلام شهيدان قبل از شهادت »

» خدايا! بنده هر وقت نا اميد مى شود و از همه جا قطع اميد مى كند آخرين اميدش تو هستى. خدايا! اميدم به تو است مرا نا اميد مكن و مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار بده »

» منطق شهيد منطق سوختن و روشن كردن است منطق حل شدن در جامعه براى احياى جامعه است، منطق دميدن روح به اندام مرده است ، منطق حماسه آفرينى است . »

                                                                                          شهيد آيت الله مطهرى »

( در همه جا دعا به جان امام را فراموش نكنيد )

» والسلام »


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده