در سالروز زمینی شدن شهید « منوچهر صفر پور» منتشر می شود؛
یکی از مخالفین بنی صدر قبل از افشا خیانتهایش، شهید صفر پور بود که بارها بوسیله نامه از جبهه کرخه برای برادرش می نوشت تا اینکه واقعیت بر همه امت شهید پرور روشن شد.
گذری بر زندگی شهیدی آگاه به مسائل زمان

نویدشاهد البرز؛ شهید «منوچهرصفر پور» در شانزدهم فروردین سال 1339، در یکی از مناطق جنوب تهران در یک خانواده مومن و متعهد دیده به جهان گشود. وی از همان اوایل زندگی مبارزه با سختی ها را شروع کرد.

شهید هم تحصیل می کرد و هم به کار مشغول بود تا بتواند به پدر خود کمکی کرده و بار مخارج خانواده را سبک تر نماید. وی در سن پانزده سالگی نعمت مادری را از دست داد و خود وی بعد از اینکه مدرک سوم راهنمایی را گرفت به دلایلی ترک تحصیل کرد و مشغول به کار شد.

وی از زمان کودکی از فشار ظلم و خفقان آگاه بود و آن را در سطح جامعه احساس می کرد و نسبت به این مساله اعتراضات خود را در خانواده بیان می نمود. بعد از مدتی به تقاضای پدرش به خانواده دوم پدرش پیوست و او و خواهرش در خانواده جدید و برادر و خواهرهای ناتنی اش انس گرفته و به زندگی ادامه دادند.در سال 1357، به استخدام ارتش در آمد ولی با برادر ناتنی خودش «علی اصغر» در پادگان «سلطنت آباد» مشغول خدمت شد.

گذری بر زندگی شهیدی آگاه به مسائل زمان

در این هنگام هر کسی به طریقی برای پیشبرد انقلاب تا آنجایی که مقدور بود کمک می کرد. از جمله شهید که با نوشتن مرگ بر شاه در سرویس بهداشتی و پشت دیوارهای پادگان توانست بر رژیم کافر شاه و ایادی اش بفهماند که طرفداران امام خمینی(ره) حتی در پادگان نظام شاهنشاهی هم حضور دارند. با مدد خداوند انقلاب پیروز شد و با رهنمودهای امام خمینی و وحدت مردم جمهوری اسلامی برقرار شد.اما در این هنگام ایادی شاه خائن و کوردلان آمریکا دست از مبارزه با این مردم ستم کش و اسلام عزیز برنداشته و به تجزیه کردستان پرداخت و در همین لحظه فرمان قاطع امام صادر شد و تمام سربازان وفادار به اسلام به غرب کشور اعزام می شدند.

یکی از این افراد، «شهید صفرپور» بود که در غرب با دشمنان اسلام داوطلبانه مبارزه می کرد. همین که دشمنان اسلام در غرب شکست بزرگی را متحمل شدند. صدام یزید آمریکایی به دستور اربابانش به خاک و میهن اسلامی ما حمله آورده و به خیال خام خودش می خواست در مدت سی و شش ساعت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را از بین ببرد و باز در این لحظه با فرمان امام عزیز سربازان اسلام به جبهه ها اعزام شد که با دشمنان بعثی به مبارزه برخیزند و در همین روزهای حساس بود که خیانتهای بنی صدر خائن مشخص شد و یکی از مخالفین بنی صدر قبل از افشا خیانتهایش، شهید صفر پور بود که بارها بوسیله نامه از جبهه کرخه برای برادرش می نوشت تا اینکه واقعیت بر همه امت شهید پرور روشن شد.

سرانجام بعد از مدتی در یکی از حمله ها شهید در جبهه کرخه در تاریخ شانزدهم فروردین ماه 1360، مورد اصابت ترکش خمپاره های دشمن قرار گرفت و سخت مجروح شد که مجروح شدنش منجر به قطع پای چپش و فلج شدن سمت راست بدنش گردید.

شهید با اینکه معلول گردیده بود اما هنوز از خط امام برنگردیده بلکه مستحکم تر پیرو خط امام باقی ماند و با دشمنان اسلام و منافقین بر سر مبارزه بود تا اینکه در تاریخ دوم آبان ماه 1361، در اوایل ماه محرم به علت داشتن ترکشهای خمپاره در بدن به شهادت رسید.

گذری بر زندگی شهیدی آگاه به مسائل زمان

نقل قول از برادر شهید « علی اصغر صفر پور»:

من و منوچهر در یک پادگان هم دوره بودیم. شهید زیر بار حرف زور نمی رفت و مخالفت خود را با شجاعت ابراز می کرد و برای همین بیشتر اوقات در بازداشت به سر می برد.



منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده