درسالروز شهادت شهید « علی اصغر نژاد»
... خاطراتش بوی خوش عطر دارد و هر روز كه مي‌گذرد شهادت ايشان آن تاز‌گي و عطر شجاعت...
عطرشجاعت و شهادت در یاد بود سرباز آهنگر

نوید شاهد البرز:

شهيد «علي اصغرنژاد» در روز اول آبان ماه سال 1341، در شهر تهران در خانواده‌اي مؤمن پا به عرصه گيتي نهاد و پس از سپري كردن دوران طفوليت كه اين ايام در قم به دلیل اینکه محل کار پدرشان آنجا بود سکونت داشتندبود وی در سن هفت سالگي در شهر قم به مدرسه رفت و تا كلاس پنجم ابتدایی ادامه تحصیل نمود و مشغول به كار شد.

پس از پيروزي انقلاب كه شهيد در پيروزي آن در كنار ديگر نوجوانان هم ميهنش نقش به سزايی داشت . در سال 1359، بنا به شرايط كاري پدر به شهر فرديس كرج مهاجرت نمود و شهيد وارد حرفه آهنگری شد و برای امرار معاش تلاش کرد. دو سال به همين منوال سپري گشت و زمان خدمت زیر پرچم مقدس جمهوری اسلامی فرا رسید و از انجاییکه شور و شوق زیادی به جبهه و دفاع از میهن داشت در سال 65 ، لباس مقدس سربازی را به تن نمود و مدت يك سال مشتاقانه در گردان 957 رزمي هنگ سوسنگرد تيپ 2 انصار به خدمت سربازي پرداخت و بی باکانه از میهن اسلامی خود دفاع کرد و شجاعانه حماسه ها آفرید. تا اینکه بالاخره در تاريخ هفتم بهمن ماه 1361، در جبهه «چنگوله » دهلران بر اثر اصابت تركش خمپاره به گلو و پشت سر به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پیکر پاک شهید در  تهران آرمیده است و تربتش بهشت زهرا تهران میعادگاه عارفان و عاشقان پاکباخته می باشد.

نقل قول از پدر شهید:

خاطرات كه زياد است از یاد رفتن و فراموش کردنش کار آسانی نیست . ايشان با پدرومادر و به طور کلی با خانواده مهربان و دلسوز بود و یاد و خاطراتش هرگز از فکر و خاطرمان نمی رود. خاطراتش بوی خوش عطر دارد و هر روز كه مي‌گذرد شهادت ايشان آن تاز‌گي و عطر شجاعت و دليري خود را روشن‌تر مي‌نمايد و فضای خاطر ما را عطرآگین می کند.

نامه به یادگار مانده از شهید:

بسم الله الرحمن الرحيم

خدمت پدر و مادر و برادرم سلام عرض مي كنم. پس از عرض سلام سلامتي شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و اميدوارم كه حال شما خوب باشد. اگر از احوالات اينجانب اوس علي خواسته باشيد به حمدلله حالم خوب است و مشغول دعاگويي شما هستم. از طرف من هيچ نگران نباشيد و حالم خوب است و هيچ نگراني ندارم فقط نگراني من دوري از شماست. ما الان در خط مقدم «موسيان زبيدات» يكي از شهرهاي عراق كه در دست ماست هستيم خلاصه اينجا خيلي شلوغ است. ديشب رفتيم گشتي جلو نزديك عراقيها دوتا ازعراقيها را اسير كرديم. ديگر عرضي ندارم خدمت پدر و مادر و برادرم سلام مي رسانم و از دور روي شما را مي بوسم .

...

جواب نامه به آن صورت ننويسيد چون امكان دارد به دست من نرسد .

اصغرنژاد دهم آذرماه 1361



منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری  

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده