در سالروز شهادت
...چگونه بنشينم و همچنان به خواب روم و اين واقعيتها را ناديده بگيرم و چگونه اين نداى ( هل من ناصر ينصرنى ) سرور شهيدان و بزرگ آزاده تاريخ...اما اين را بدانيد كه مرگ سرخ به از زندگى ننگين است ...
شهید«سید مصطفی حسینی» : مرگ سرخ به از زندگی ننگین است

نوید شاهد البرز:

شهید«سید مصطفی حسینی» فرزند «سید غریب و بی بی جان» در سال 1329، در شهر کرج چشم به گیتی گشود. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و دوران سربازی خود را به جبهه رفت و بعد از رشادت های فراوان در منطقه عملیاتی بستان در تاریخ هشتم آذر ماه 1360، بر اثر اصابت ترکش به گردن به درجه رفیع شهادت نایل آمد و پیکر پاکش در گلزار شهدای چهارصد دستگاه به خاک سپرده شد.

فرازی از وصيتنامه شهيد «سيد مصطفى حسينى»:

بسم الله الرحمن الرحيم

به نام خداوند در هم كوبنده منافقين و به ياد مولايمان مهدى ( عج )

اللهم اجعلنا فى زمرة الشهدا

خدايا مرا در صف شهدا قرار ده ( قرآن كريم )

سلام بر پدر و مادر عزيزم . سلام من بر تمام ملت مسلمان جهان ، من در جهانى و در عصرى به زيستن ادامه مى دهم كه غارتگران و جهانخواران بين المللى در تلاش نابودى تمامى ذخاير مادى و معنوى بشريتند و اين غارتگريها در همه زمانها بوده و هر مجاهدى در زمان خودش براى زيستن در عزت به نبرد پرداخته و اين نبرد از آغاز بشريت و به خصوص بعد از تاريخ اسلام ادامه يافته و تدريجا به ميزان خون خواريشان به اوج خود رسيده و من در زمانى زنده ام كه برادران مسلمان فلسطينيم در زير چكمه زورگويان فرياد يارى مى طلبند، دستشان به دعا به سوى خدا و نگاهشان به سوى من است ،چگونه بنشينم و همچنان به خواب روم و اين واقعيتها را ناديده بگيرم و چگونه اين نداى ( هل من ناصر ينصرنى ) سرور شهيدان و بزرگ آزاده تاريخ كه گفت: آيا كسى هست كه مرا يارى دهد پاسخ نگويم ؟ آخر اى پدر و اى مادر همانطور كه گفته اى من مسلمانم و شما نيز به خاندان پيامبر عشق مى ورزيد؛ بينديشيد كه من چگونه نشستنم را توجيه كنم و همانطور كه تربيتم كرده ايد و مرا در جو محيط گرم خانواده با معارف اسلامى آشنا كرده ايد، درك خواهيد كرد كه راهى جز انتخاب شهادت سرخ علوى كه امام حسين(ع) نيز فداى آن شد، نداشتم و بسيار دلايل بي شمارى نيز هست كه فرصت نوشتن را ندارم ، اما اين را بدانيد كه مرگ سرخ به از زندگى ننگين است و تسليم در برابر دشمن كافر عين ذلت و بدبختى است و من كوشيده ام و مى كوشم كه تسليم را تمكين نكنم و تابع حق باشم و در جبهه حق خواستار شهادت باشم.

امروز و در اين مكانى كه اين وصيت را مى نويسم همه برادرانى كه همچون من آماده به جبهه رفتن هستند، آرزويى به جز بيرون راندن دشمن از سرزمين اسلاميمان باعشق به شهادت و عشق به خاندان پيامبر و عشق به همه ارزشهاى الهى ندارند . آنها مى گويند: كسانيكه تن به هر ذلتى مى دهند تا زنده بمانند مردگان پليد و خاموش تاريخند و نخواهيد كه من جزو اين دسته باشم. بنابراين به جبهه‌مى‌روم همچون كسانيكه در گذشته و حال به جبهه رفتند و راه شهدا را كه همان راه امام حسين ( ع ) است ادامه خواهم داد به جبهه مى روم. براى برون راندن دشمن تجاوزگر و پس گرفتن زمينهاى اشغالى به جبهه مى روم. براى اينكه آمريكا نيايد  به جبهه مى روم. براى ظهور همه ارزشهاى الهى و تداوم و استمرار آن به جبهه می روم.

وصيت مى كنم اى پدرم! و اى مادرم! كه برايم خيلى رنجها كشيده ايد. اى خواهر مهربانم! و اى برادران عزيزم! براى زنده كردن ارزشها و شناخت حقيقت و يافتن روح معنوى بيشتر به قرآن مراجعه كنيد و نهج البلاغه را از ياد نبريد و راه شهدا را گرامى بداريد و امام سازش ناپذير كه همه عمرش را صرف تداوم اين ارزشها كرده تنهايش نگذاريد و همچون هميشه سخنانش را تبديل به عمل كنيد و در جاده حقيقت راهتان را ادامه دهيد .

بدانيد كه دير يا زود همه ما خواهيم رفت و بازگشت همه ما به سوى خداست و چيزى جز عمل صالح از ما باقى نخواهد ماند چنانكه گذشتگان رفتند و خاك شدند و آن‌ها كه در صراط مستقيم بودند اسمى و نامى از ايشان ماند و آنهايى كه از صراط مستقيم منحرف شدند مانند منافقين بدتر از كفار هميشه به جهنم ابديت خواهند رفت .

پدر و مادر تنها خواسته اى كه ازشما دارم اين است كه اگر من شهيد شدم برايم گريه نكنيد و بدانيد كه هيچ كس حق مطالبه كردن خون من را ندارد زيادى سرتان را درد نمى آورم و در آخر از شما حلاليت مى طلبم و با شما خداحافظى مى كنم .

فرزند شما سيد مصطفى حسينى

روز چهارشنبه 17/ 4/ 60

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده