شهيد نورمحمد رضادوست فرزند يوسف در 7 بهمن ماه سال 1341 در روستاى چناربن واقع در 6 كيلومترى سارى در خانواده كشاورز ديده به جهان گشود و به تازگى وارد دبيرستان شده بود كه بصورت داوطلب به جبهه اعزام شد
دانش آموز شهيد نورمحمد رضادوست 
نويد شاهد مازندران، شهيد نورمحمد رضادوست فرزند يوسف در 7 بهمن ماه سال 1341 در روستاى چناربن واقع در 6 كيلومترى سارى در خانواده متوسط كشاورز ديده به جهان گشود. نخستين چيزى كه نورمحمد در ابتدا زندگى اش لمس نمود كار مداوم و سختى و رنج بود و بدين ترتيب زندگى اش با كار در شاليزارها مزارع و پنبه زارها آغاز گرديد و اولين كلاس زندگى اش زراعت و كشاورزى بود در سن هفت سالگى همچون ديگر هم سالهايش وارد دبستان روستايش شد و تا كلاس پنجم ابتدايى را با موفقيت طى كرد سپس دوره راهنمايى را در مدارس سارى بپايان رسانيد و سرانجام وارد دبيرستان شد و در رشته علوم انسانى مشغول به تحصيل گرديد.
هنگاميكه رژيم بعث عراق عليه انقلاب ما وارد جنگ شد و بخاك ميهن اسلاميان تجاوز نمود او خود را به عضويت بسيج مستضعفين سارى در آورد و پس از گذشت دوره عملياتى نظامى در ميان 90 نفر داوطلب، او و 13 نفر ديگر براى اعزام به جبهه قبول گرديدند.
از ويژگى هاى شهيد رضادوست ميتوان از ايمان واخرش به اسلام و انقلاب اسلامى و امام امت ياد كرد و شهيد هنگامى كه قصد غزيمت به جبهه نبرد حق و باطل را داشت در مقابل برخى از دوستان كه اصرار داشتند او به جبهه نرود و بهتر است درس بخواند مى گفت درس را همه وقت ميتوان خواند اما اگر من و امثال من به جبهه نبرد ديگر انقلابى باقى نمى ماند تا پناه آن بتوان درس خواند و مطالعه كرد وى افزود امروز اسلام نياز به مجاهدت دارد اگر سعادت داشتم، شهيد مى شوم و اگر برگشتن به تحصيل ادامه مى دهم.
وى از نظر اخلاقى فردى متواضع و فروتن بود و در زندگى به اندكى قناعت ميكرد. در غرب كشور كه بود با پول خودش وسائل پانسمان مى خريد و زخمهاى جنگ را پانسمان مى نمود او حتى خرج هفتگى اش را كتاب مذهبى مى خريد و به دوستانش هديه ميداد.  
دوست هم سنگرش در مورد كيفيت اعزام آنان به جبهه و چگونگى شهادت آن مجاهد ميگويد: ما پس از موفقيت در تعطيلات نظامى به غرب كشور حركت كرديم، مدت 10 روز در كرمانشاه مانديم و پس از آنكه به سلاح و مهمات مسلح شديم بهمراه عده اى از پاسداران تهران و برادران كُرد عازم روستاى بزمير گرديديم. اول محّرم بود كه روستاى مذبور رسيده و شروع به ساختن سنگر پناهگاه نموديم. روز ششم محرم ساعت 10:05 صبح دشمن حمله اى گسترده عليه ما آغاز نمود و با پرتاب توپ و آر پى جى مواضعمان را نابود مينمود و برادرانمان را به شهادت مى رساند حمله دشمن چنان برق آسا و حساب شده بود كه غافلگيرمان ساخت در نتيجه پس از 5 ساعت مبارزه سنگين و طاقت فرسا در برابر 1500 تا 2000 نفر مزدور بعثى مجبور به عقب نشينى شديم، حاصل اين نبرد دلاورانه 15 شهيد و سه مجروح بود و تنها 12 نفر توانستيم از محاكه جان سالم بدر ببريم. در اين درگيرى بود كه برادر مجاهدمان نورمحمد رضادوست شربت شهادت نوشيد و متاسفانه بخاطر سرعت عمليات دشمن نتوانستيم جنازه او و ديگر برادران شهيدمان را جمع آورى نماييم ولى بنظر ميرسد مردم آن محل جنازه ها را دفن كرده باشند.
وبدين ترتيب نورمحمد اين جوان شيفته لقاء الله به آرزوى ديرينش رسيد و شربت گواراى شهادت را نوشيد و به ملكوت اعلاء پيوست.
شهادت:30 آبان 1359


مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران/
 
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده