در سالروز شهادت شهید«حسین بچم»
ايشان در عملياتهاي زياد شركت داشتند در اين عملياتها رشادتهاي بسياري از خود نشان مي داد. روح ايثار طلبي و شهادت طلبي كه در ايشان وجود داشت...
حکایت ایثار و شهادت طلبی شهید در بیان همسر

نوید شاهد البرز:

شهید «حسین بچم» که نام پدرش «محرمعلی» و مادرش «بمانی» نام دارد و در سال 1337، در شهر قزوین دیده به جهان گشود. وی تحصیلاتش را تا دوم راهنمایی ادامه داد و برای امرار معاش به شغل موتورسازی روی آورد و در زمان جنگ تحمیلی برای دفاع از میهن خود به جبهه رفت و بعد از رشادتهای فراوان در منطقه عملیاتی باختران در تاریخ یازدهم تیر ماه 1366،در عملیات کربلای پنج مجروح و شیمیایی شد و سه سال بعد از جانبازی در تاریخ بیست ونهم آیان ماه 1369، بر اثر جراحات ناشی از جنگ به درجه رفیع شهادت نایل آمد و پیکر پاکش در امامزاده محمد به خاک سپرده شد.

شهید جانباز «حسین بچم» در کلام همسر:

«بسم رب الشهدا و الصدیقين»

با سلام به پيشگاه مقدس آقا امام زمان اينجانب «طاهره کرمعلی» همسر شهيد «حسين بچم» هستم در تاريخ پنجم بهمن ماه 1363، با ايشان ازدواجکردم. ايشان از همان اوائل ازدواج اکثر اوقات در مراسمهای مذهبی در مسجد محل فعاليت داشت.

شهید از همان اوائل جنگ شوق رفتن به جبهه را داشت و چون مسئوليت خانواده را به عهده داشت نمی توانست برای اعزام به جبهه اقدام کند اما هميشه آرزویش بود که به جبهه برود تا اینکه این شرایط فراهم شد و با آگاهی کامل لباس رزم را پوشید و عازم جبهه شد.

هميشه در اعزام با چهره خندان و شاداب بدون هيچ گونه نگراني به آينده مي رفت. ايشان در عملياتهاي زياد شرکت داشتند در اين عملياتها رشادتهاي بسياري از خود نشان مي داد. روح ايثار طلبي و شهادت طلبي که در ايشان وجود داشت روزبه روز همه رشادتها بيشتر مي شد. ما بعد از یک سال صاحب یک فرزند دختر شديم ايشان اين معصوم کوچک را آنقدر دوست داشت که دوري از او برايش سخت و طاقت فرسا بود. ايشان آرزو داشتند که اسلام در تمام جهان سايه افکند .

هر وقت که از جبهه مي آمدند افسوس مي خوردند که چرا به شهادت نرسیده است و برگشته است. با ديدن چهره معصوم فرزندشان تسلي مي بخشيد و آرامش خاصي سراسر وجودش را فرامي گرفت.

نحوه مجروحیت شان اینگونه بود که ايشان پس از چند روز که به مرخصی آمده بود به جبهه بازگشت و از طریق سپاه پاسداران کرج در تاریخ بیست و سوم دیماه 1365، به منطقه عملیاتی غرب اعزام شد.

وی در عملیات کربلای پنج نیز همچون سایر عملیاتها از خود رشادتهایی به جای گذارد و سرانجام در تاریخ یازدهم تیرماه 1366، بر اثر اصابت تير و ترکش شيميايي و از نواحي پشت و نواحي داخلي بدن مجروح شد و در بيمارستان «بقيهالله» بستري شد.

ايشان از بودن در بيمارستان و بيهوده تلف شدن وقتشان گله ميکرد و مي خواست ساعات آخر را با خانواده اش سرکند. اين رزمنده جانباز فقط به خدا توکل مي کرد و بالاخره خداوند دعاي اين بندگان حقير را پذيرفت و بهبودی حاصل شد ولي بعد از برطرف شدن اين بيماري مقداري از اين مواد شيميايي در بمباران شيميايي در بدن ايشان باقي مانده بود همان مقدار ايشان را روز به روز ضعیفتر مي کرد.

ايشان هيچ وقت از دردي که داشت در ميان جمع حرفی به میان نیاورد و هميشه خود را شاداب و سرحال نشان مي داد. اين مواد شيميايي تمام بدن ايشان را فراگرفت و نهايتاٌ در تاريخ بیست ونهم آبان ماه 1369 پس از دو ماه بستري شدن در بيمارستان بقيه اله تهران به شهادت رسيد.

آخرين حرف ايشان در اواخر عمر خود اين بود که رهبر انقلاب را تنها نگذاريد نماز و روزه خود را فراموش نکنید و در هر کاری نام خدا را بر زبان داشته باشيد .


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده