در سالروز شهادت
پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۴۶
اميدوارم كه حالتان خوب بوده و نگراني نداشته باشيد. من هم خوبم و نگراني جز دوري شماها ندارم. نامه پر مهر و محبت شما در تاريخ 31/ 6/ 61 به دستم رسيد، بي اندازه خوشحال شدم از اينكه نامه‌تان را خواندم....

نویدشاهد البرز:

شهید «سعید بصیرمند» در سال، در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود و پس از دوران کودکی وارد دبستان شد و پس از پایان دوران دبستان دوره راهنمایی و دبیرستان را در همان شهر به پایان رسانید و در سال 1359، موفق به در یافت دیپلم در رشته اقتصاد گردید. هنوز خستگی سال از تنش بیرون نرفته بود که جنگ تحمیلی شروع گردید و سعید به ناچار همراه خانواده اش به باختران رفت و نزد پدر بزرگش در کار خانه «نان و شیرینی» به کار پرداخت و در مدت کو تاهی توانست از دانش آموز مدرسه مردی «کار آمد» و «کار کشته» بسازد. تا آنجا که در مورد توجه اطرافیان خود قرار گرفت و مورد تشویق همگان واقع شد. سعید خوشحال از پیروزی انقلاب هر روز پیش ازپیش از مسائل دینی آگاهی می جست و همه چیز را دید اسلامی می دید، هدیه اش به دوستان از کتابهای اسلامی بود و از علاقمندان و دوستداران علی بود پس از اینکه دولت متولدین 1341، را به خدمت فرا خواند، فورا خود را به حوزه نظام وظیفه باختران معرفی کرد و سپس در بهمن ماه 1360، به جبهه جنوب منطقه «جقیر» و «شهابیه» اعزام و با سمت مسئول تیر بار درخط اول جبهه انجام وظیفه نمود تا اینکه در روز بیست و یکم مهرماه61، در جاده «مهران» دچار سانحه تصادف شد و به درجه رفیع شهادت نایل آمدو پیکر پاک شهید در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.

نامه و دستخط شهید«سعید بصیرمند»

نامه و دستخط شهید که به یادگار مانده است:

بسم الله الرحمن الرحيم

پدر و مادرعزيزم سلام:

اميدوارم كه حالتان خوب بوده و نگراني نداشته باشيد. من هم خوبم و نگراني جز دوري شماها ندارم. نامه پر مهر و محبت شما در تاريخ 31/ 6/ 61 به دستم رسيد، بي اندازه خوشحال شدم از اينكه نامه‌تان را خواندم. نامه قبلي خود را در تاريخ 23/ 6/ 61 نوشتم اميدوارم بدستتان رسيده باشد و جوابش را داده باشيد. باري درباره سياوش نوشته بوديد كه هنوز نتيجه نگرفته اميدوارم تا حالا گرفته باشد و قبول هم شده باشد. در مورد اسم مسعود كه ننوشته بودم اولاً اصلاً يادم نيست يا اگر هم ننوشتم دليل بر فراموشي اسم او بوده نه چيز ديگر به هر حال از او از طرف من معذرت بخواهيد. در مورد جبهه، ما تا تاريخ 25/ 6/ 61 در همان جبهه «حسينيه» بوديم يعني بنه ما نرسيده به ايستگاه «حسينيه» بود( در حدود 2كيلومتري آن) و خط منطقه‌اي بود كه در حدود 1 كليومتر و نيم در خاك عراق قرار داشت اما درتاريخ 26/ 6/ 61 ما را به جايي نزديك بنه قبلي كه نزديك پادگان حميد بود بردند و الآن تمام لشكر16 قزوين در استراحت كامل در بنه به سر مي‌برد چون قرار است لشكر را كلا به جاي ديگري انتقال دهند البته هنوز مشخص نيست ولي فعلاً تمام لشكر 16 قزوين در استراحت در بنه است در مورد آقا اينها در روز 20/ 6/ 61 خانه آنها بودم خوب ديگر عرضي ندارم و شماها را به خداي بزرگ مي‌سپارم به همه سلام برسانيد. جواب نامه فوري

سعيد بصيرمند

31/ 6/ 61

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده