سالروز شهادت "شهید اباصلت توده زارع"
انسان هر وقت یک ثواب یا یک کار خیری کرد، همان روز عیدش می باشد. همیشه دوست دارم، شهید شوم چون مرگ شرافتمندانه بهتر از زندگی ننگین است در هر کاری فکر کنید تا پشیمانی نصیبتان نگردد...
مرگ شرافتمندانه بهتر از زندگی ننگین است / وصیت شهید اباصلت توده زارع

نوید شاهد البرز:

در اولین روز بهار سال 1342 در روستای "ابراهیم جیل" از توابع "ساوجبلاغ" در یک خانواده مذهبی و متعهد کودکی چشم به جهان گشود، که او را اباصلت نامیدند.

" ابا صلت توده زارع" در دامن پر مهر و محبت خانواده و با ایمان در شهادت و مردانگی را آموخت تا در تاریخ اسلام جزو سربازان امام زمان ثبت و مشهور گردد.

ایشان بعد از تحصیل دوران ابتدایی به علت کمک به مخارج خانواده اش شروع به کار کرد. روزها کار می کرد و شبها هم به تحصیل خود ادامه می داد تا سوم راهنمایی را به پایان رساند.  سپس جهت ادامه کار در کارخانجات ریسندگی و بافندگی مقدم استخدام شد.

پس از مدتی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد، او نیز جهت آمادگی و دفاع از مرز و بوم مملکت اسلامی در پایگاه بسیج مسجد قمر بنی هاشم، دوره های بسیجی را گذراند و روانه جبهه های حق علیه باطل گردید.

"شهید اباصلت توده زارع" بارها به جبهه ها اعزام شد و در تاریخ 1361/2/10  آخرین اعزام وی بود که بعد از خداحافظی از کلیه دوستان و آشنایان با شور و علاقه روانه جبهه گردید.

در "عملیات بیت المقدس" در رقابیه اهواز بعد از مدتها مبارزه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و افتخار بزرگی را برای خود و خانواده اش به ارمغان آورد.


وصیت نامه شهید اباصلت توده زارع

بسم اله الرحمن الرحیم

با عشق به الله و درود به محمد سلام بر خمینی روح اله سلام بر شهیدان کربلای حسین تا کربلای ایران

اول رو به پروردگار کرده، می گویم که پروردگارا من با چشمان باز و با آگاهی برای اینکه چه راهی را می روم و با ایمان به تو و طرفداری از حق و مبارزه با نفس و کامل کردن ایمان خود این راه را انتخاب کردم.

انسان هر وقت یک ثواب یا یک کار خیری کرد، همان روز عیدش می باشد.

همیشه دوست دارم، شهید شوم چون مرگ شرافتمندانه بهتر از زندگی ننگین است در هر کاری فکر کنید تا پشیمانی نصیبتان نگردد.

و سخنی با پدر و مادر عزیزم سلام علیکم "بما صبرتم"

مادر مهربانم از اینکه برای آخرین بار از تو خداحافظی کردم، امیدوارم که مرا ببخشی و از اینکه تنهایت گذاشتم و در کنارت نماندم.

مادر همیشه قهرمانم که همیشه زندگانیت را در رنج گذراندی تا فرزند خونین کفنت را فدای اسلام نمودی، از تو تقاضا دارم. در سوگ من اگرچه برایت مشکل است، صبر نمایی و چون همیشه که مردانه می خروشیدی این بار نیز به خاطر شهید صبور باش و هرگز برای شهید زیاد گریه نکن.

از شما می خواهم که وقتی برادران پاسدار و سایر برادران برای زنده نگهداشتن یاد شهدای اسلام عزیز به خانه ما آمدند از آنان به گرمی پذیرایی نمایی.

صبر انسانهای بزرگ را ندارم که تا آخرین لحظه زندگانی برادران پاسدار خویش تحمل زندگی را داشته باشد

خانواده عزیزم از همه شما حلالی میطلبم و در آخر به برادرانم توصیه می کنم، بعد از شهادت من این راه را یعنی پیرو خط امام خمینی باشند چون من این راه را انتخاب کرده بودم.

خدایا بگذار جاودانه بیندیشم تا جاودانه باشم

خدایا بگذار صورت من با خون قرمز شود تا اینکه در من ضعف نبینند

خدایا اگر بپذیری با بدنی اغشته به خون به میهمانی ملکوتم بیایم

خدایا بگذار مومنین در این جنگ حق علیه باطل آبدیده شوند و دشمن رسوا

خدایا چه زیبا میمیرم چون که زنده ام

خدایا بگذار به همه فکر کنم تا در خود هلاک شوم

والسلام علی من التبع الهدی


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده