مناجات «چمران گونه» فرمانده شهید گردان خیبر
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
سلام به تنها پیام آور خدا ختم مرتبت حضرت محمّد (ص) و با
درود و سلام به منجی عالم امکان آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقّش ابراهیم زمان،
خورشید جماران، خمینی بت شکن و با سلام به شاهدان زنده ی تاریخ از صدر اسلام تا
کنون. آفرین به این عزیزان که با احیای خون پاک خویش اسلام را بیمه کردند و چگونه
زیستن و چگونه به شهادت رسیدن را از مکتب انبیاء آموختند در ضمن دعای خیر و سلامتی
شما را از درگاه ایزد یکتا خواستارم و امیدوارم که همیشه در خطّ اسلام بودید و إنشاءالله
بعد از این هم امام عزیز را تنها نگذارید. مادرعزیزم! از شما پوزش می طلبم که در
سنّ پیری شما را تنها گذاشتم واین دنیای فانی را وداع گفتم.
مادرعزیز! شما را به جان فاطمه زهرا (س) قسم می دهم مرا حلال کنید و شما مادر مهربان می خواهم به عوض بنده از برادرم محسن و پرویز و خواهرم صدیقه و طاهره حلالیّت بطلبید .
مادرم! شما را بخدا در نبودنم ناراحت نباشید چون اسلام در خطر بود من این اجازه را به خود نمی دادم در خانه بمانم واسلام را یاری نکنم.
خدایا!
هدایتم کن زیرا می دانی که گمراهی چه بلای خطرناکی است؟ خدایا! مرا از بلای غرور و
خود خواهی نجات ده، تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم. خدایا!
من کوچکم، ضعیفم، ناچیزم، پَر کاهی در مقابل طوفانها هستم.
به من دیده ای عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت جلال تو را بدرستی بفهمم و بدرستی تسبیح کنم. خدایا! خوش دارم گمنام و تنها باشم، تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم. خدایا! روحم از شدّت درد می سوزد، قلبم می خروشد، احساسم شعله می کشد و بندبند وجودم از شدّت درد، طعنه می زند. تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش، خسته شده ام پیر شده ام، دلشکسته ام، نا امیدم، دیگر آرزویی ندارم، احساس می کنم که این دنیا دیگر جای من نیست.
با همه وداع می کنم و می خواهم فقط با خدای خود تنها باشم. خدایا! بسوی تو می آیم از عالَم و عالمیان می گریزم تو مرا در جوار رحمت خود مسکن دهی.
خانواده گرامی ام! از شما عزیزان می خواهم از طرف من از تمام دوستان و فامیل حلالیّت بطلبید. اگر جسدم را یافتید در محلّ نظرآباد دفن نمایید و اگر نیافتید به یاد من در سر مزار دیگر شهدا فاتحه بخوانید..
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری