به مناسبت روز جانباز
يکشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۴
«به‌نظر من جانباز یعنی جامانده؛ کسی که حسرتش دائمی است و قرار است با یک حسرت دائمی و بزرگ زندگی کند.»

نوید شاهد البرز: جانباز مدافع حرم "حبیب عبداللهی" امسال نخستین سالی است که در روز جانباز به‌ عنوان یک جانباز از او یاد می‌شود و مورد تکریم مردم قرار می‌گیرد. او وقتی از جانبازان دیگر و روزی که متعلق به آنهاست می‌گوید، به نکته ظریفی اشاره می‌کند و می‌گوید: «سال‌های پیش سعی می‌کردم روز جانباز را به دوستان جانباز تبریک بگویم، چه کسانی که جانباز دفاع مقدس بودند و چه کسانی که در فضای امنیت کشور به مقام جانبازی نائل آمدند یا همین اواخر جانبازانی که در دفاع از حرم جانباز شدند، تبریک می‌گفتم و حداقل تلفنی می‌زدم، اما امروز وقتی خودم به‌عنوان جانباز به یک‌سری مسائل مبتلا شدم نوع دیگری به این روز نگاه می‌کنم. در چنین روزی اگر شرایط جسمی‌ام اجازه می‌داد شاید از صبح تا غروب فقط می‌رفتم و به جانبازان سر می‌زدم.

جانبازان غریبند. آنها السابقون السابقون بودند. برای ما مدافعان حرم شاید یک تصوری از فرهنگ جهاد و ایثار بالاخره ترسیم شد، اما این مسیر را چه‌کسی ترسیم کرد؟ کسی غیر از شهدا و جانبازان انقلاب؟ کسی غیر از شهدا و جانبازان دفاع مقدس؟ آنها از ما جلوترند و ما فاصله زیادی با آنها داریم. اگر امروز من سرپا بودم حتماً می‌رفتم و به آنها سر می‌زدم، حتماً می‌رفتم آسایشگاه جانبازان، می‌رفتم سراغ جانبازان شیمیایی که گوشه خانه‌هایشان افتاده‌اند یا جانبازانی که قطع نخاع شده‌اند و کسی هم به آنها سر نمی‌زند.

جانباز مدافع حرم حبیب عبداللهی چنین تعریف می‌کند: «تک‌تیرانداز تکفیری محمد اینانلو را زده بود و او زخمی شده بود. بعد از حدود 40 دقیقه که حجم آتش کم شد، محمد را روی برانکارد گذاشتیم. من سر برانکارد را گرفتم تا با بچه‌‌ها او را به داخل تویوتا ببریم. همین‌طور که می‌دویدم تیربار تکفیری‌ها تیر می‌ریخت. یک تیر به پای چپم اصابت کرد اما من متوجه نشده بودم، یک لحظه سوخت اما آن لحظه فکر کردم خاری به پایم فرو رفته است. برانکارد را عقب تویوتا در قسمت بار گذاشتیم. وقتی خواستم سوار شوم، دیدم نصف بدنم بالا نمی‌آید، تا آمدم ببینم پایم چه شده که بالا نمی‌آید، یک موشک از جانب تکفیری‌ها به ماشین اصابت کرد و منجر به شهادت خیلی از بچه‌ها شد. چند تا از بچه‌های عراقی، چند پاکستانی و چند تا از بچه‌های ایرانی از رفقایم، کسانی مثل مرتضی کریمی، مصطفی چگینی و محمد اینانلو آنجا شهید شدند. در آن معرکه فقط من بودم که از آن جمع زنده ماندم.»،

21 دی ماه سال 94  تاریخ مجروحیت حبیب است، حالا وقتی از او می‌پرسم: «جانباز یعنی چه؟» پس از مکث کوتاهی، پاسخی عمیق و تلخ می‌دهد و می‌گوید: «به‌نظر من جانباز یعنی جامانده؛ کسی که حسرتش دائمی است و قرار است با یک حسرت دائمی و بزرگ زندگی کند.»، متولد تیرماه سال 1367 یعنی آخرین روزهای هشت سال جنگ تحمیلی است. جنگ را ندیده و درک نکرده است، اما زندگی شهدا و جانبازان این دوران را الگو و سرمشق قرار داده، معتقد است: «امروز اگر ما مدافعان حرم قدم کوچکی برداشته‌ایم در محضر این جانبازان دوران انقلاب و هشت سال دفاع مقدس درس پس داده‌ایم.» و تأکید می‌کند: «این حرف را خالصانه می‌گویم».

هرچند چهره حبیب عبداللهی در کسوت یک مداح اهل بیت(ع) برای برخی بچه‌هیأتی‌ها آشنا بود، اما بیشتر آشنایی مردم با او از انتشار عکسش بعد از مجروحیت که در دیدار امام خامنه‌ای با مداحان در نخستین روزهای سال 95 از او گرفته شده بود، آغاز شد، همان عکسی که در آن قاب عکس دوست شهیدش، محمد اینانلو را در بغل گرفته و به حسینیه چشم دوخته است.

او حالا می‌گوید: «خوشحالم وامدار کسی هستم که ارزش این وامداری را دارد. از اینکه واسطه آشنایی من برای مردم و برخی رسانه‌ها، رسانه منسوب به آقا بوده، خوشحالم.» قاب عکس او که در بیت آقا با خود به‌همراه داشت حالا مزین به دست‌خط رهبری است و به یکی از عزیزترین یادگاری‌هایش تبدیل شده است.

منبع: تسنیم

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده